• وبلاگ : پايگاه اطلاع رساني مباشر
  • يادداشت : آموزش خانواده
  • نظرات : 35 خصوصي ، 13 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زسنب حسيني 
    من دختري 19 ساله و دانشجوي سال اول يکي از بهترين دانشگاه هاي مهندسي و از خانواده اي متدين هستم. هنگام ورود به دانشگاه با سه نفر از هم رشته اي هايم (خانم) دوست شدم،چون از لحاظ رفتار اجتماعي و برخورد ها ، افراد خون گرمي بودند،به راحتي با آن ها دوست شدم.حتي هنوز هم روابط خوبي داريم ، اما چيزي که من را نگران مي کند،تغيراتي است که در عقايد و برخورد هايم به وجود آمده اند که از درون متوجه آن ها شده ام . طوري که نسبت به خيلي از امور ديني مثل امر به معروف ، فداکاري و جهاد و.. ديدگاه مقدس خود را از دست داده ام . در ترم اول با هيچ پسري صحبت نمي کردم ، اما در اين ترم با يکي از هم کلاسي هايم در يک درس پروژه اي داشتم و مجبور به همکاري با او( دو پروژه ي ديگر هم براي تابستان با او دارم)شدم ، طوري که کم کم روابط آزاد تري با او بر قرارکردم و او به همراه چند نفر از دوستانش از طريق يکي از همان سه دوست صميمي خودم وارد شبکه ي وايبر شدند و ارتباطات من با همکلاسي هاي پسر،بيشتر شده است ، در حدي که چند نفر از آن ها شماره موبايلم را هم دارند . چون سه دوست صميمي خودم در مورد اين روابط به قول خودشان روشن فکرند پس در محيط دانشگاه به همراه آن ها هستند و گاهي با هم غذا مي خورند و حرف مي زنند.من هم چون هميشه در کنار دوستان صميمي خودم بودم ، آن ها را همراهي مي کنم! اين مسئله مرا به شدت درگير کرده است،از طرفي نمي توانم به دوستان صميمي ام پشت کنم و گروه آن ها را ترک کنم چون براي آن ها به مصداق فردي متحجر خواهم بود (شخصا معتقدم روابط با پسر ها اگر در راستاي درس و کار باشد ، مشکلي نيست و اگر نخواهم با آن ها معاشرت داشته باشم،چون رشته ي درسي ام مردانه است، فرد موفقي نخواهم بود، ولي اين ربطي به خنده و شوخي با پسر ها ندارد) !!ميدانم در صورت ادامه ، آينده ام تباه مي شود ولي راهي براي جلوگيري از اين روابط ناخواسته نميدانم.