• وبلاگ : پايگاه اطلاع رساني مباشر
  • يادداشت : سئوال 58 درگيري واختلاف يك زوج جوان
  • نظرات : 48 خصوصي ، 43 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Sahar ahmadi 
    با سلام
    من حدود 4 ماه ميشه که عقد کردم . خودم ليسانس کامپيوتر هستم و سطح فرهنگ خانوادم نه خيلي بالاست و نه پايينه خانواده همسرم تو روستا زندگي ميکنند البته شهر ما هم زياد بزرگ نيست و حدود 15 دقيقه با روستاي همسرم فاصله داره . همسرم ديپلم برق داره اما همسرم شغل آراده همسرم اخلاق خوبي داره ،خيلي مهربون و با ايمان هستش مشکلي که با همسرم دارم اينه که وقتي در مورد يکي از خصوصيتش يا حرفي که ميزنه چيزي ميخوام بگم اجازه صحبت کردن نميده يه موضوعي رو بگم همسر من خيلي از خودش راضيه شايد بشه گفت اعتماد به نفس، همسر من خوشگله واقعا و بخاطر اين موضوع خيلي مينازه و من ناراحت ميشم بحث آخري که بينمون پيش اومده ميگم، حاضره بخاطر اينکه منو سرکارم نرسونه و پول گاز نده من با تاکسي برم و اون مسافر ببره و پول گازشو دربياره و من حس ميکنم پول بيشتر از من براش اهميت داره و اينم بهش گفتم اونم گفت خب تورو ببرم چيزي نميشه اينطوري حداقل پول گازمو درميارم. شوهرخواهرم خونه ما بود به من ميگفت با اون برم و من گفتم ميخوام با تو برم که بحثمون شد يه موضوع ديگه باعث شد بحثمون بيشتر بشه اينه که ميگه شوهر خواهرت غريبه نيست من غريبم منم گفتم اون 5 ساله وارد خانواده ما شده اما تو 4 ماهه خب معلومه فرق دارين
    من بايد باهاش چطوري رفتار کنم؟ خيلي خوشش مياد بهش بگم خوشگلي، چرا؟ مگه عقده داره؟؟من اصلا نميتونم منطقي باهاش حرف بزنم چون اصلا اجازه حرف زدن نميده تا وقتي هيچي بهش نگم خوبه اما فقط کافيه بگم اين کارت اشتباه بود اصلا قبول نميکنه نميدونم بايد چيکار کنم ؟؟؟ ميتونم باهاش زير يه سقف زندگي کنم؟