• وبلاگ : پايگاه اطلاع رساني مباشر
  • يادداشت : سايت مراجع وعلما
  • نظرات : 49 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + مينا احمدي 
    سلام .من در دوران حواني بسيار مذهبي بودم.نماز اول وقت .نماز شب.بيداري شبانه و راز و نياز .ترک غيبت ....خدمت به خلق همه اين کارها رو براي رضاي خدا انجام دادم نه براي کسب حوائجم اين رو فقط خدا ميدونه.من فقط از خدا همسري خواستم که مومن باشه و منو با شيوه زندگيش به خدا نزديک کنه و دوستم داشته باشه.خدا خودش ميدونه که هيچوقت با نا محرمي نبودم و هيچگاه نخواستم دل مردي رو بلرزونم.الان 9 سال ازدواج کردم.مردي تقريبا مذهبي که منو خيلي ازرده نياز به محبت و حتي نياز جنسي و روحي منو که تامين نميکنه بلکه با حرفها و رفتارش منو ميرنجونه.مشکل من الان روابط با همسرم نيست من به صورت اساسي با عدل خدا مشکل پيدا کردم ديگه نماز نميخونم چون به خودم ميگم مگه نميگن تو 1 قدم به سمت خدا برو اون 10 قدم مياد چرا تنها خواسته منو براورده نکرد من که هر چي اون مي خواست در حد تون انجام ميدادم چرا تقديرم اين شد .ديگه دارم از ريشه و بنياد ازش ميبرم.راهنماييم کنيد پس عدل خدا کجاست
     <      1   2   3      >