باسلام.فردا ميخواهم تو جمع صحبت کنم از الا استرس دارن.چکار کنم لطفا راهنمايي کنيد

سلام آقا مهدي ميتونم کمکتون کنم حرفاي زيادي واسه گفتن دارم منم مث شما بودم_ 09369428482

سلام

باتوجه به اينکه شغلم ايجاب ميکنه در جلسات متعددي با حضور مديران شهرستان حضور پيدا کنم و در اين جلسات بايستي گزارش يا مشکلي را مطرح کنم در آغاز صحبتم دچار استرس همرا با تپش قلب لرزش دستان ودر برخي مواقع تنگي نفس روبرو مي شم لطفا" راهي براي مقابله با اين مشکل پيش روم بذاريد.32 ساله ام.

با سلام
خواهشا کمک کنيد
منم 30 سالمه و شديدا دچار اين مشکل هستم
جديدا ديگه از حضور در جمع هاي خانوادگي هم فراري هستم
از 18 سالگي به اين موضوع پي بردم يعني سال اول دانشگاه
ليسانسو گرفتم اما با اضطراب و ترس هميشه به خودم مي گفتم بزرگتر بشم خوب ميشم
اما الان 30 سالم شده و کلي موقيعت کاري عالي رو از دست دادم
حتي نمي تونم ازدواج کنم از طرفي هم نياز به سکس دارم
خلاصه با اين وضع پيش برم فک نکم 5 6 سال ديگه بيشتر دووم بيارم
ممنون ميشم راهنماييم کنيد خصوصا اونا که اين مشکلو داشتن و الان حل شده البته اميدوارم که همچين کسايي باشن
با تشکر

سلام،

سلام من يک سال است که دانشجو شده ام و در يک رشته خوب در در يک دانشگاه خوب درس ميخوانماخيرا به اين مشکل خود پي برده ام.اين مشکل انقدر شديد است که در هنگام سخنراني نفسم بالا نمي ايد و به طور افتضاحي هول ميشوم.اما من براي رسيدن به درجات بالاي علمي بايد بر اين مشکل پيروز بشم چون مسيري در پيش دارم که سرشار از کارهاي علمي اجتماعي مثل کنفرانس است.حتي در جمع هاي دانشجويي نيز اين مشکل برايم پيش مي ايد.خواهشا کمکم کنيد اگر داروي شيميايي يا گياهي نيز براي اين مشکل ميشناسيد لطفا معرفي کنيد ممنونم

سلام.من قبلنا استرسي نداشتم اما 2سال پيش يکي بهم گفت دوستي دارم وقت صحبت تو جمع دچار استرس ميشه<از اون موقع منم دچار استرس شدم هر کاريم ميکنم از دستش خلاص نميشم.کمکم کنيد

من وقتي صحبت ميکنم دچار استرس ميشم.کمکم کنيد؟

با سلام اينجانب از دوران دبستان اين مشکل را داشتم اما خيلي حاد نبود و ميتوانستم به هر صورت از اين موقعيتها گليم خود را بکشم .تا اينکه يبار کلاس سوم راهنمايي رفتم جلوي کلاس براي خواندن يک شعر ناگهان دچار اضطراب شديد شدم بطوري که صدايم لرزيد وبچه ها به خنده و تمسخر پرداختند از اون موقع به بعد طوري اعتماد به نفسم را ازدست دادم که ازنشستن در کلاس درس هم وحشت داشتم تاچه رسد به بخواهم درجلوي کلاس متني را بخوانم يا حتي در جاي خودم در نيمکت هم کوچکترين جمله را نمي توانستم بگويم وصدايم ميلرزيد.الان 35 سالمه دبيرستان را تمام کردم وليسانس هم گرفتم ولي اين مشکل همچنان با من هست ومن نتوانستم بران غلبه کنم.در اين مدت زمان که بر من گذشت انواع واقسام استرس ها را تجربه کردم وبه طرق مختلف ازمواجه شدن با موقعيتهاي استرس زا فرار کردم.اگر بخواهم جزيياتش را بيان کنم مدتها زمان ميبرد.ولي خلاصه عرض کردم.اگرکسي پيدا شود به من کمک کند تا از شر اين بلا خلاصي يابم مرا تا اخر عمر مديون خودش کرده است.تورا خدا اگه ميشه به من کمک کنيد. متشکرم