سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه پرسید دانست . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----773832---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----57-----
پایگاه اطلاع رسانی مباشر

 

نویسنده: موسی مباشری
شنبه 91/6/4 ساعت 3:38 عصر

سئوال 8

موضوع: سخت گیری مادر درامر ازدواج

سلام علیکم

     من دختری هستم با مدرک لیسانس وکارمند یک شرکت دولتی ودارای 28سال سن چندی است  بدلیل سخت گیری مادرم در ازدواج نگرانی هایی را در زندگی خود تجربه می کنم او مرتب می گوید خواستگار تو باید چنین وچنان باشد واگر هرکسی که این شرایط را ندارد بیاید من مخالفت می کنم پدرم هم به این موضوع کاری ندارد وتصمیم با مادرم است مانده ام چکار کنم تعدادی هم برای خواستگاری آمده اند اما جواب نه شنیده اند شما بگوئید من چکار کنم؟

پاسخ مشاور

خواهرم؛ برای تغییر فکر و رفتار ایشان از افراد صاحب نفوذ فامیل یا دوستان یا همسایه ها استفاده کنید. اگر موثر نبود، شما برای ازدواج با فردی که دارای ملاکهای دینی و عقلی همسر مناسب است و دیگران نیز او را تایید می کنند نیازی به اجازه مادرتان ندارید و رفتار خلاف خواست ایشان در این موضوع، نافرمانی محسوب نمی شود. خوب است در مورد ازدوجتان فردی آگاه و دارای درایت مانند پدر بزرگ، عمو، دایی و ... را به عنوان مشاور انتخاب کنید.
1- سعى کنید روابط عاطفى خود را با ایشان بیشتر کنید و بیشتر از گذشته به ایشان احترام بگذارید.
2- صریحا با نظراتشان مخالفت نکنید، بلکه در ابتدا بپذیرید و به تدریج نظرات خود را یادآور شوید.
3- در راه تحصیل رضایت ایشان از همکاری و میانجی‏گری خیر اندیشان، فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بر روی ایشان و هم نظر با شما، بهره بگیرید.

4- خوب است حرف مادر را در مورد مخالفتشان با ازدواج بشنوید و اگر حرف قابل قبولی دارند به آن تن دهید و اگر مخالفت ایشان را بی مورد می شمارید هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید دو جبهه در برابر هم را تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود نکوبید. با لحن آرام و همراه با احترام متقابل و روابط عاطفی شایسته به تصحیح عقید?شان بپردازید.
5- سخن رنجش آور به مادر نگویید.

6- بر سر ایشان داد و فریاد نکنید. (بلکه با ایشان با سخن نیکو صحبت نمایید).
7- با تواضع و فروتنی با ایشان رفتار کنید.
8- تا آنجا که می توانید نیازهای ایشان را برآورده سازید .
9- جلو مادر، پاهایتان را دراز نکنید.
10- در مناسبت های مختلف مثل روز مادر، به ایشان هدیه بدهید.
11- از شوخی های نابجا و زدن حرف های زشت پیش ایشان پرهیز و اجتناب کنید.
12- در حق ایشان و برای سلامتی آنها دعا کنید.
13- در کارهای خانه به ایشان کمک کنید.
14- هرگز زبان به شکوه و گلایه از ایشان نگشایید بلکه تعریف و تمجید کنید و از زحمات شان تشکر و قدردانی کنید.
15- در حضور دیگران از ویژگی های مثبت ایشان تعریف کرده و سپاسگزار باشید.
16- هر جا و در هر موقعیتی که نیازمند کمک شما هستند سریعا و با کمال احترام به خصوص در حضور دیگران به کمک بشتابید.
17- از طرح مسائل اختلافی ولو چیز کوچک و پیش پا افتاده اجتناب کنید.
18- نقاط ضعف را به رخشان نکشید و پیش دیگران نیز مطرح نکنید.
19- اگر مادرتان با شما بد رفتاری کردند سعی کنید تحمل کنید.
20- ویژگی دلسوزی مادرتان یک ویژگی و خصوصیت ارزشمندی است که هر چند ممکن است از سطح سواد پائینی برخوردار است ولی دلسوزی و عطوفت و شفقت آنها نسبت به یکایک فرزندان از جمله نسبت به شما بسیار ارزشمند است و آن را قدر بشناسید و از همین خصوصیت آنها کمک گرفته و با برجسته کردن آن، گفتگوها و ارتباطات بین خودتان را گسترش دهید.
23- ممکن است رسیدن به هدف، مدتی زمان ببرد. ناامید نشوید.
24- دعا به درگاه حضرت حق و توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) را فراموش نکنید.
موفق باشید.


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
پنج شنبه 91/6/2 ساعت 2:19 عصر

سئوال :7

موضوع : بدبینی همسر و اختلاف خانوادگی

       من حدود 10سال قبل با همسرم ازدواج کردم که حاصل این ازدواج یک فرزند دختر 8ساله است مدتی است همسرم بسیار بدبین شده واعلام می نماید که تو با زنان دیگر ارتباط داری وبدون تمکین به منزل پدرش رفته است وقصد جدایی دارد من همسرم را بخاطر فرزندمان می خواهم اما از یک طرف بدبینی دارد واز طرف دیگر سرد مزاج بوده و وظایف خودش را انجام نمی دهد کمی هم تند مزاج وعصبی شده است پرونده ای در دادگستری هم داریم چندنفر ازفامیل درجلسات متعدد یک تعهد نامه نوشته اند که ما دونفر امضا کنیم ودر یک بند درصورت تکرار مشکلات از سوی زوج حق طلاق را به زوجه داده و... من مانده ام میان دوراهی ونمی دانم چطور عمل کنم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید

پاسخ مشاور

      با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید پرسشگر گرامی مشاور مانند چراغی است که راه را برای فرد روشن می کند و مشکلاتی که در راه وجود دارد را برای فرد متذکر می شود و این خود فرد است که با توجه به راهنمایی های مشاور راهی را که باید برود را انتخاب می کند. بدون شک شما بهتر از بنده می توانید درباره زندگی خود قضاوت کنید؛ بنابراین نکاتی را که در پاسخ به آن اشاره می شود را در نظر بگیرید و با توجه شرایط خود تصمیم گیری کنید.موضوع مورد نظر شما یکی از مسائل بسیار پیچیده ای است که از طریق مکاتبه نمی توان تمام ابعاد آن را بررسی کرد، به همین دلیل از شما می خواهم تا زمانی که با یک مشاور خانواده ماهر در زمینه زندگی مشترک خود مشاوره نکرده اید؛ درباره طلاق و جدایی از همسرتان تصمیم گیری نکنید. چنانچه در استان اصفهان زندگی می کنید به مرکز مشاوره وخدمات روان شناختی رهنما(واقع در زرین شهر خیابان شهید رجایی) مراجعه کنید.
پرسشگر گرامی متن سوال شما را با دقت و تامل خواندم، بدون شک لحظات سختی را گذرانده اید؛ شاید در برابر مشکلات زندگی مشترک ناامید شده باشید؛ اما نامه شما نشان می دهد که قصد دارید که کارهای سختی را انجام دهید و از نشدنی ها شدنی بسازید. اصولا اگر شما نمی خواستید در زندگی خود تغییر مثبت ایجاد کنید با ما مکاتبه نمی کردید. الان از شما می خواهم که با دقت دو چندان سوال خود را با دقت بخوانید و خودتان را به جای بنده قرار دهید؛ چشمان خود را ببندید، تصور کنید:مرد جوانی از شما راهنمایی خواسته، او در زندگی خود با مشکلات زیادی روبرو بوده و الان برای رهایی از این مشکلات تصمیمی گرفته، به او چه پاسخی می دادید؟ پاسخ شما قرار است سرنوشت دو انسان و فرزند بی گناه آنان (کودکی توان تحمل کوچک ترین ناراحتی و فشار روانی ندارد و برای رشد و بالندگی خود هم به پدر نیاز دارد و هم به مادر) را رقم زند. به احتمال زیاد این فرد بر اساس پاسخ شما عمل می کند و تبعات تصمیم او بر عهده شما هم هست. با در نظر گرفتن این موضوع می بینید که پاسخ به سوال شما چندان هم راحت نیست. به این جوان چه جوابی می دادید؟ به او سفارش می کردید به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کند؟ با چه استدلالی او را قانع می کردید؟چه راهی برای برون رفت از این وضعیت به او پیشنهاد می کردید؟ چگونه او را کمک می کردید تا تصمیم درستی بگیرد؟... با دقت این سوالات پاسخ دهید و با پاسخ ما مقایسه کنید:

     از شما می خواهم فرایند رفتارهای همسرتان را با خود بررسی کنید. چه چیزی شما را آزار می دهد؟ چه زمان هایی شما از رفتارهای او بیشتر عصبانی می شوید؟ چه چیزی در رفتار او وجود دارد که موجب شده است شما احساس کنید که او نسبت به شما بی مهر هستند و در کنار او احساس آرامش و راحتی نکنید؟ آیا شما در این مورد درست فکر می کنید و یا اینکه در این مورد دچار نوعی سوء تفاهم شده اید؟ چه نشانه هایی برای این برداشت دارید؟ آیا شواهد شما برای این امر کافی است؟ چه اتفاقی در ذهن شما می افتد که تنها رفتارهای منفی او برای شما اهمیت پیدا می کند و رفتارهای مثبت او یا به چشم نمی آید و یا اینکه برای شما چندان اهمیت ندارد. اگر بخواهم از دید یک روان شناس به موضوع نگاه کنم باید بگویم تا حدی شما دچار توجه انتخابی شده اید. یعنی ذهن شما با توجه به شناختی هایی که در طول زندگی خود از همسرتان پیدا کرده است؛ تصویری از او را برای خود ترسیم می کند و پس از آن با توجه به این شناخت تنها به سراغ رفتارهایی می رود که موید ساختار ذهنی شما در مورد همسرتان است. اگر در ذهن شما همسرتان فردی است که نسبت به شما بی محبت و سرد است، ذهن شما تنها با این ساختار رفتارهای او را تفسیر می کند و رفتارهایی که ضد تصویر ذهنی شما از او باشد یا دیده نمی شود و یا اگر دیده شود کم اهمیت و ناچیز قلمداد می شود.(چنانچه با دقت زندگی خود را بررسی کنید خواهید دید که چگونه به راحتی رفتارهای مثبت همسر خود را نادیده می گیرید)البته بنده در صدد آن نیستم که تمام اشتباهات همسرتان را نا دیده بگیرم بلکه می خواهم بگویم شما هم نباید در مورد رفتارهای او دچار افراط شوید و تنها و تنها رفتارهای منفی او را مد نظر بگیرید. حتما راه حل را پیدا کردید، آری! درست است از این به بعد سعی کنید رفتارهای مثبت او را هم ببینید و از آن غافل نشوید. از الان شروع کنید و کاغذی بیاورید و رفتارهای مثبت او را یاد داشت کنید و هر روز بخوانید، قطعا تصدیق می کنید که همسرتان آنگونه که شما تصور می کردید نیست.

      پرسشگر گرامی! به یاد داشته باشید، بهرحال مشکلات در همه زندگی ها وجود دارد گاهی کم و گاهی زیاد اما آنکس که باید این مشکلات را مدیریت نماید ما هستیم.اگر در برابر بروز مشکلات ما هم احساس ناتوانی نماییم نه تنها فشار مشکل کمتر نمی شود بلکه بیشتر از قبل فشار آنرا احساس می نماییم. تفاوت بین زوج های موفق و غیر موفق در نداشتن اختلاف در زندگی مشترک نیست، بلکه آنچه که زوج موفق را از غیر موفق جدا می سازد، چگونگی برخورد با این اختلافات استف باید یاد بگیرید که چگونه این مشکلات را مدیریت کنید پس با جدیت به دنبال حل مشکل خود باشید، اینگونه:

1.      از دیدگاه اسلام خانواده دارای نقش و جایگاه بالایی می باشد و زن و شوهر و تمام اطرافیان آنان وظیفه دارند با تمام وجود از کیان خانواده حراست کنند. حتی زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف دارند اسلام به آنان توصیه می کند تا زمانی که این اختلافات قابل تحمل است از فرو پاشی خانواده جلوگیری کنند. پرسشگر گرامی وجود چنین اختلافاتی در خانواده ها امر طبیعی است، آنچه در این میان اهمیت دارد و باعث جدا شدن خانواده موفق از خانواده نا موفق می شود؛ نحوه برخورد و تعامل زن و شوهر با اینگونه مسائل است،‌ پس به جای نگرانی راه حل های پیش روی خود را با دقت بررسی کنید تا برای مشکل خود چاره بیابید.

2.      به یاد داشته باشید که مرد به عنوان سکان دار زندگی محسوب می شود و در زندگی مشترک به عنوان محور اصلی زندکی قلمداد می شود. ممکن است در شرایطی زندگی شما با چالش روبرو شود و یا حتی تا مرز جدایی پیش رود، این مرد است که باید زندگی مشترک خود را در برابر طوفان‌ها حفظ کند و کشتی خانواده خود را به ساحل نجات برساند.

3.       در زندگی خود اقتدار داشته باشید. زنان زمانی که در کنار مرد مقتدری هستند احساس رضایت بیشتری می کنند و سعی می کنند رضایت مرد را بدست اورند؛ بنابراین از این به بعد سعی کنید فرد مقتدری در زندگی مشترک خود باشید.مرد نباید ضعیف باشد. زنان از تماشای قدرت همسرشان لذت می‌برند. مقتدر باشید. دست کم نشان دهید که مقتدرید. برای اینکه مقتدر باشید لازم است:

  - در زمینه تامین نیازهای مادی و روانی همسر خود تلاش کنید.
- با شخصیت و محترم باشید.
- ورزش کنید.(ورزش روح اقتدار را در انسان افزایش می دهد)
- مسؤولیت‌پذیر باشید.
-برای مدتی هم که شده از اشتباهات خود با همسرتان سخن نگوئید.
-برای مدتی در تصمیم گیری نظر او را دخالت ندهید.
-در تصمیم گیری خود ثابت قدم باشید و زماین که تصمیمی گرفتید از آن عدول نکنید.
-به قول هایی که می دهید عمل کنید.
-زیاد حرف نزیند و سعی کنید سخنان شما پخته و از روی منطق باشد.
-احساس شکست خود را به همسرتان منتقل نکنید.
-از مردان مقتدر که در اطراف خود می بینید الگو گیری کنید.

4. به جای تمرکز بر ویژگی های منفی همسر خود برای مدتی هم که شده بر نقاط مثبت شخصیتی او توجه کنید.(توجه به نیمه پر لیوان)
5. افکار انسان زمینه ساز رفتار ها و احساسات آدمی است. زمانی که افکار و نوع نگرش شما درباره همسرتان منفی باشد و احساس کنید که در کنار او طعم خوش خوشبختی را نمی چشید، بدون شک نمی توانید با او به درستی رفتار کنید. پس از همین الان از ورود افکار منفی در ذهن خود جلوگیری کنید.
6. هرگز همسرتان را با زن دیگر مقایسه نکنید. این کار احساس رضایت شما را از زندگی مشترک کاهش می دهد.
7. برای حل مشکل خود چندین و چند بار به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) متوسل شوید و مطمئن باشید که قطعا این دعاها تاثیر گذار خواهد بود.
8. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، ساده‏ترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمت‏آمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید. احساسات خود را درباره رفتارهایی که موجب دلگیری شما می شود را برای او بیان کنید.
9. یکی از نیازهای اساسی زن، نیاز به محبت است. چنانچه مردی به خوبی این نیاز را بر آورده کند، خود به خود زن به طرف او جذب می شود و به تمام خواسته های مرد عمل می کند، بنابراین با تمام وجود سعی کنید این نیاز طبیعی و ذاتی همسر خود را بر طرف کنید. از شما می خواه مبرای مدت سه ماه فقط و فقط به او محبت کنید، تکرار می کنم فقط و فقط به او محبت کنید؛ حتی زمانی که او با شما بد رفتاری می کند به او محبت کنید؛ آنگاه خواهید دید محبت به یک زن چگونه زندگی شما را زیر و رو می کند.
10. درباره سرد مزاجی همسرتان باید بگویم این مساله قابل درمان است و با مراجعه به روان شناس به راحتی درمان می شود.
11. درباره بد بینی همسرتان (چنانچه قضاوت شما در این مورد درست باشد) باید گفت برای مدتی هم که شده برای کم کردن حساسیت همسرتان، با تمام وجود به گونه ای رفتار کنید که حساسیت او کم شود. در فضایی صمیمی از او بخواهید بگوید، دوست دارد شما چگونه رفتار کنید تا نسبت به شما حساسیت نداشته باشد؛ زمانی که با انتظارات او آشنا شدید، دقیقا همانطور که او توقع دارد رفتار کنید.
خوشبختی داشتن دوست داشتنی ها نیست؛‌خوشبختی دوست داشتن داشتنی هاست، پس آنچه را داری دوست بدار تا خوشبخت شوی.

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
پنج شنبه 91/6/2 ساعت 1:44 عصر

 

سئوال 6

موضوع :مشکل کمرویی مشکل در انتخاب رشته تحصیلی

   من جوانی 33 ساله متاهل دارای دو پسر هستم. متاسفانه از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که بحث و جدل و کتک کاری بین برادرهام و خانمهاشون را شاهد بودم و وقتی کمی بزرگتر شدم مادرم مرا در بین این نزاعاها می فرستاد تا آرامشون کنم که از صحبت کردن تا جدا کردنشون به زور انجام می دادم و متاسفانه در سال اول دبستان همکلاسیهایم مرا متوجه این موضوع کردند که من دستهایم می لرزد مخصوصا وقتی که روی تخته سیاه می نویسم. از آن زمان به بعد من سعی کردم که این مشکل را از دید دیگران پنهان کنم و همین امر در کنار سایر موارد باعث شد که من به شدت کمرو شوم سال به سال بدتر می شد تا اینکه بجایی رسید که سال سوم دبیرستان انشائم را دوستانم سر کلاس می خواندن از نظر درسی تا سوم راهنمایی تقریبا رتبه اول بودم اول دبیرستان بشدت افت کردم . که هم از سختی درسها و هم از ضعف معلمها و هم فوران گرفتن میل به جنس مقابل بود طوری که برای بزرگ شدن و زن گرفتن روز شماری می کردم. خلاصه حالا هم که مسئول یک اداره شده ام این کمرویی مرا دارد رنج می دهد. وقتی توی جمعی وارد می شوم لرزش تمام بدن عرق تمام بدن صورتم قرمز می شود ضربان قلبم افزایش می یابد و تند تند نفس می کشمو اگر بخوام صحبت کنم صدایم می لرزد فکر می کنم همه به من توجه می کنند و رفتار مرا زیر ذره بین دارند.

و مشکل دیگری که دارم ادامه تحصیل است لیسانس کشاورزی از دانشگاه دولتی دارم ولی فکر می کنم استعداد و توان بیشتری دارم و حقم رشته بهتر و زندگی بهتر است به همین دلیل تا حالا چندین سال است که رشته های مختلف کارشناسی ارشد دارم امتحان می دهم اما هنوز قبول نشده ام یا نصف نیمه رها کرده ام اونهای که امتحان دادم و قبول نشدم
بیوتکنولوژی کشاورزی-هواشناسی-مدیریت صنعتی اونایی که نصف نیمه رها کرده ام: فلسفه اسلامی-فلسفه غرب-باز هواشناسی-حسابداری-زیست شناسی سلولی تا حالا پیش روانپزشک رفته ام داروهایی برام تجویز کرد چند ماه مصرف کردم اما غیر از خواب آلودگی و منگی چیزی عایدم نشد.خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که چکار کنم توی شهرستان ما نه روانشناس است و نه روانپزشک خواهش می کنم کمکم کنید هزینه هر چه باشه پرداخت می کنم.

پاسخ مشاور

      با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، و با تبریک عید سعید فطر به آنجناب، پرسشگر گرامی شما در نامه ی خود دو مشکل را مطرح کرده اید 1- مشکل کمرویی و ناجرات مندی 2- مشکل عدم ثبات و «نصفه و نیمه» رها کردن رشته های تحصیلی که احتمالا آن هم به مسئله بهم خوردن منابع شناخت بر می گردد که توضیح داده خواهد شد.
در ابتدا کلام باید عرض نمایم که لطفا با صبر و شکیبایی سطور زیرا بدقت مطالعه فرمایید و راهکارهای ذکر شده ی در آن را با تمرین و ممارست، درونی سازی کنید تا در نتیجه به حل مشکل نائل آیید. زیرا هر سطری نکته ای دارد که چکیده ای از تجارب بالینی بسیار مرکز ما است. به این نکته توجه داشته باشید که درمان مشکلات روحی و روانی برخلاف مشکلات جسمی که در مدت زمان معین با مصرف دارو حل می شود، فقط با تمرین و ممارست طولانی جهت درونی سازی راهکارها میسر می گردد. اینگونه نباشد که فقط از ما راهکار بگیرید ولی آنها را تمرین نکنید و بعد از مدتی بگویید راهکارهای «پرسمان» نیز بدرد نمی‌خورد! و آنها را همانند رشته های تحصیلیتان که قبل از حصول نتیجه رها می کنید رها نمایید.

   پرسشگر گرامی ریشه مشکل شما اضطراب است، اضطرابی که بخاطر بهم خوردن توازن منابع شناخت در شما ایجاد شده است؛ توضیح اینکه در روانشناسی بحثی به نام«منابع شناخت‌خود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد که شخص با توجه به این سه منبع، شخصیت خود را در طول زمان شکل می دهد ویکی از راهکارهایی‌که در«آموزش‌روان» حل مشکلاتی مثل کمرویی و ناجرات مندی مطرح می‌شود، آموزش تنظیم «منابع شناخت خود» به افراد، خانواده‌ها و زوج ها است. توضیح اینکه: فرد و یا خانواده برای شناخت خود از سه منبع استفاده می‌کند 1- یکی از آنها اظهارنظرهای دیگران در مورد ما است که به آن پسخوراند و یا باز خورد اجتماعی نیز گفته می‌شود. و به این معنی است که فرد و یا خانواده به خاطر تشویق‌ها ی دیگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوی جامعه (جوّ گیری اجتماعی) در تکرارعمل خویش اصرار می‌ورزد و یا به خاطر نظر نا مساعد دیگران و دریافت باز خورد منفی از سوی جامعه، اقدام به ترک عمل خود می‌کند، به عبارت دیگر مورد ملاحظه قراردادن نظرات دیگران در مورد خود فید بک های اجتماعی گفته می شود.2- «خود‌ مشاهده‌گری» منبع‌ دیگربرای شناخت خود است. 3- «مقایسه اجتماعی» نیز سوّمین منبع برای شناختِ خود محسوب می‌شود. برای داشتن یک شخصیت سالم و نرمال، باید سه منبع شناخت خود بطور مساوی تنظیم (بالآنس) شود. زیرا یکی از عوامل مهّمِ ایجاد مشکل های عاطفی و شناختی برای افراد وخانواده‌ها بهم خوردن تنظیم، توازن وتعادل این سه عامل است. که برای بازگشت سلامتی و بسامّان شدن، تنظیم دوبارة آنها ضروری است. سهم نرمال و استانداردِ هر یک ازسه منبع، در شناخت خود حدّود33%می‌باشد. که اگر یکی از آنها کمتر و یا بیشتر شود آشفتگی و نابسامّانی آغازمی‌شود، بعنوان مثال، آدمهایی که خود مشاهده گری در آنها غلبه دارد وسواسهای فکری وعملی بالایی دارند. پس برای اینکه شما طبق فرمودة آیة قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشوید و شخصیّت معتدل ومتعادلی داشته باشید، باید این سه منبع شناخت خود را باهم مساوی کنید. با این توضیح کوتاه اکنون به سوال شما باز می گردیم، شما فرموده بودید«من از نظر روابط اجتماعی بسیار ضعیفم و دائما فکرم این است که دیگران از من راضی هستند یا نه » در این رابطه باید عرض نمایم که منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی(social feed back   ) است بطور ناهمگونی رشد کرده و از دو منبع دیگر پیش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است، و یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با ان دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفتة شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آنرا نمی پسندند، آنرا فرو می خورند و به درون خود می ریزند. مثلا اگر در جمعی یک نفر کار اشتباهی مرتکب شود، به جای بروز احساس خود مبنی بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطی، این احساس را به درون خود منتقل می کنند. این گونه افراد با مشکلات و آشفتگی های زیادی در عرصه های فردی و اجتماعی روبرو می شوند و امکان دارد سرانجام کار آنها به افسردگی حاد ختم شود. یکی از مشکلات شخصیتی این افراد رفتار ناجرات مندانه است که در روانشناسی به آن ویژگی شخصیتی non assertive   اطلاق می شود. این ویژگی شخصیتی منشاء اختلالات بسیاری است و باید اصلاح شود. و برای اصلاح آن راهکارهای زیادی پیشنهاد شده است و به اندازه ای مهم است که آموزش رفتار جرات مندانه یک از مهارتهای اصلی زندگی قرار گرفته است. مهارت جرات مندی به فرد کمک می کند که بتواند به خود اطمینان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد، احترام دیگران را جلب کند، توانایی تصمییم گیری خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ کند، احساس های خود را ابراز کند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض کند، نظر خود را براحتی بیان دارد، براحتی درخواست خود را مطرح کند، و براحتی درخواست را رد کند.

     با توجه به نشانه هایی که در نامه خود بدانها اشاره کرده اید ناجرات مندی و نیز اعتمادبنفس پایین سایه ی شوم خود را بر زندگی شما گسترده اند و اگر می خواهید زندگی شما قرین با موفقیت، پیشرفت و شادکامی شود حتما باید این دو ویژه گی منفی و نحس را با دست یابی به مهارت جرات مندی و اعتماد بنفس از خود برانید. من در اینجا به شما تکنیکهایی علمی ارائه می دهم تابتوانید جرات مندی و اعتماد بنفس خودرا باز یافته و افزایش دهید، و براحتی بتوانید در جمع حاضر شده، سخن گفته و با آنها ارتباط برقرار نمایید. این موضوع بسیار با اهمیت است که خود را بشناسید و قابلیتهای خود را دریابید و از اعتماد به نفس خود در زندگی برای رسیدن به موفقیتهای بزرگتر و بیشتر استفاده کنید. اعتماد به نفس حقیقی آن است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام آن کار داشته باشیم.

و اما راهکارهای افزایش اعتماد به نفس:

· دست از افکار منفی درمورد خودتان بردارید: اگر عادت دارید فقط به کمبودهای خود فکر کنید، سعی کنید از این به بعد روی جوانب مثبت خودتان تمرکز کنید. هر زمان که احساس کردید بیش از اندازه نسبت به خودتان انتقادی نگاه می‌کنید، یک نکته مثبت درمورد خودتان بگویید. هر روز سه ویژگی خودتان که شادتان می‌کند را یادداشت کنید.

· به دنبال موفقیت باشید نه کامل بودن زیرا کامل بودن هیچگاه جز در مورد باری تعالی تحقق نمی یابد و لذا هرگز از خود راضی نمی شوید: به این فکر کنید که در چه کارهایی خوب هستید و از چه چیزهایی لذت می‌برید و به سراغ آنها بروید.

· اشتباهات را فرصت‌هایی برای یادگیری ببینید: قبول کنید که اشتباه می‌کنید چون همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند. اشتباهات بخشی از یادگیری هستند. به خودتان یادآور شوید که استعدادهای هر فرد مدام در حال تغییر و رشد است و همه آدمها در کارهای مختلف استعداد و توانای دارند، همین آدمها را جالب می‌کند.

· چیزهای جدید را امتحان کنید: فعالیت های مختلف را امتحان کنید تا استعدادهای خود را بهتر بشناسید. بعد به توانایی‌ها و مهارت‌های جدیدی که به دست می‌آورید افتخار کنید.
· تشخیص دهید چه چیزهایی را می‌توانید و چه چیزهایی را نمی‌توانید تغییر دهید: اگر تشخیص دهید که بخاطر یک مسئله درمورد خودتان ناراحت هستید که می‌توانید آن را تغییر دهید، از همین امروز شروع کنید. اگر چیزی است که قادر به تغییر آن نیستید ،سعی کنید خودتان را همانطور که هستید قبول کرده و دوست بدارید.

· هدف تعیین کنید: فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام دهید و بعد برای انجام آن برنامه‌ریزی کنید. برنامه‌تان را به دقت و با تعهد دنبال کنید و روند پیشرفتتان را بررسی کنید.
· به ایده‌ها و نظرات خود افتخار کنید: برای ابراز عقاید خود خجالت نکشید.
· کمک کنید: به یکی از همکار‌هایتان که مشکل دارد کمک کنید، به همسرتان برای مرتب کردن خانه کمک کنید یا برای هر کار مثبت دیگر پیشقدم شوید. وقتی احساس کنید که در زندگی دیگران تغییر ایجاد می‌کنید و کمک شما ارزشمند است، اعتمادبه‌نفستان بالا خواهد رفت.
· ورزش کنید: با ورزش کردن می‌توانید استرستان را خالی کرده، سالم‌تر و شادتر شوی
· منتقد درونیتان را تعلیم دهید: چون این منتقد درون شماست، می‌توانید کنترل آن را به دست بیاورید و اجازه ندهید که تحقیرتان کند یا چون فکر می‌کند شکست می‌خورید نگذارد کاری را انجام دهید. تصمیم بگیرید که از این به بعد این ندای درونیتان فقط توصیه‌ها و پیشنهادات مثبت برایتان داشته باشد.

· مراقب ایدآل‌گرایی باشید: آیا انتظار غیرممکن‌ها را دارید؟ بد نیست که توقعات بالا داشته باشید اما اهدافی که برای خودتان تعیین می‌کنید باید قابل دستیابی باشند.

مهارت های جرات ورزی:

 

جرأت ورزی یعنی توانایی در بیان افکار ، احساسات و عقاید خود به شکل مستقیم، صادقانه و متناسب به نحوی که به حقوق خود و دیگران صدمه ای نرسانید. رفتار جرأتمندانه به شما کمک می کند تا بتوانید به خود اطمینان داشته باشید، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، احترام دیگران را نیز جلب کنید، توانایی تصمیم گیری خود را بهبود بخشید .

- انواع رفتار جرأت مندانه:

· رد جرأت مندانه، زمانی که با درخواست های نادرست و نامعقول دیگران مواجه می شوید، می توانید با روش رد قاطعانه ( جرأت مندانه) در عین رعایت ادب، با صلابت به درخواست نامعقول آنان پاسخ منفی بدهید. مثال :‌اگر به میهمانی دعوت شدیم که اعضای شرکت کننده در آن را نمی شناسیم و نمی خواهیم در آن میهمانی شرکت کنیم، می گوییم متأسفم من در میهمانی ای که اعضای آن را نمی شناسم، شرکت نمی کنم . لازم به ذکر است که دلیل اعتیاد برخی از جوانان و نوجوانان به سیگار و یا مواد مخدر عدم بهر مندی آنها از مهارت جرات ورزی است.
· درخواست جرأت مندانه، از این روش در مواقعی که نیازمند کمک گرفتن از دیگران هستید، استفاده کنید. مثال : اگر برای حل یک مشکل بخواهیم از والدین یا دوستی کمک بگیریم، می گوییم‌: من برای حل مشکلم نیازمند کمک و همفکری شما می باشم،آیا می توانید به من کمک کنید؟
· بیان جرأت مندانه از این روش برای بیان احساس و افکار خود در تقدیر و تشکر از دیگران استفاده کنید.مثال از دعوت شما سپاسگزارم.

- هدف های جرأت مندی: در مهارت جرأت مندی هدف، تغییر در خود ماست، نه تغییر در دیگران، تا بتوانید نیازها و احساسات و افکار خود را ابراز کنید و از آسیب های احتمالی در امان بمانید. در بعضی مواقع از رفتارهای جرأت مندانه که استفاده می کنید، ممکن است به هدفی که می‌خواهید دست نیابید ولی ازاین که توانسته اید اصول رفتار جرأت مندانه را اجرا کنید، نشاط و اعتماد به نفس شما تقویت می شود. مثال : در درخواست جرأت مندانه ممکن است بگویید : من به همفکری شما در حل مشکلم نیازمندم. ولی فرد مقابل پاسخ منفی دهد. در این جا هدف درخواست جرأت مندانه بوده است که شما انجام داده اید، حتی اگر به هدف نهایی نرسید، در این صورت درخواست جرأت مندانه را از شخص دیگری می نمایید تا به حل مشکل دست یابید.

- یکی از رفتارهای جرات مندانه، نه گفتن است. گفتن نه و یا بله در مقابل درخواست دیگران زمانی که به اختیار خود انسان باشد، جرأت مندی است. هر گاه در مقابل درخواست غیرموجه و نا به جای دیگران به دلیل رودربایستی یا ترس و یا هر دلیل غیرمنطقی دیگری نتوانید با جرات از کلمه ی «نه» استفاده کنید، خودتان را مورد هجوم بسیاری از آسیب ها و فشارها قرار خواهید داد. از جمله مواردی که ضروری است از کلمه ی «نه» استفاده کنید، موقعیت های زیر می باشد :

 · زمانی که از سوی دیگران خواسته ای نامعقول مطرح می شود

· زمانی که مشغول کار مهمی هستید، شخصی کاری با اولویت کمتر را به ما پیشنهاد می دهد.

· زمانی که برای «کار پیشنهادی» مهارت و دانش کافی را ندارید.

· زمانی که خیلی عصبانی و ناراحت هستید. زمانی که کار پیشنهادی را کس دیگری می تواند به خوبی انجام دهد.

· زمانی که پیشنهاد دهنده، به هویت و حریم شخصی شما قصد تجاوز داشته باشد.

· زمانی که از شما بر خلاف علائق، معیارها یا اعتقادات دینی و ارزشی شما ، چیزی را طلب نمایند.


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
پنج شنبه 91/6/2 ساعت 1:43 عصر

 

1-نه گفتن2 تغییر دادن موضوع 3 دلیل آوردن 4- ایجاد احساس شخصیت مهم تر در طرف مقابل 5 ارائه پیشنهاد بهتر 6- نشان دادن شأن بالای خانوادگی خود 7- بیان موضوع در قالب شوخی 8- پافشاری و اصرار در رد درخواست 9- دور شدن از موقعیت مثلا در مواقعی که می بینیم شخص خیلی اصرار می کند، بهتر است از ان محل و موقعیت دور شویم.
10
ابراز همدلی پیدا کردن راه حل مناسب با نظر خواستن از طرف مقابل معذرت خواهی تشکر و قدردانی

راهکارهای کسب روحیه ی جرات ورزی:

1-     قبل از اینکه در میان جمع دوستان ویا فامیل حاضر شوید وشروع به صحبت کنید ، خود را آرام سازید، مثلا با چند تنفس عمیق دیافراگمی برخودتان مسلط شوید و آنگاه سعی نمایند بیانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولی قاطعانه مطرح کنید. لازمه این امر یادگیری و تمرین تنش زدایی(ریلکسیشن) است، شما می توانید با یاد گرفتن این مهارت کارآمد در مراکز مشاوره و رواندرمانی بر بسیاری از مشکلات زندگی که از اضطراب ناشی می شود براحتی فائق آیید. لازم به ذکر است که متخصصان ریلکسیشن در منابع خود به سی و شش بیماری که با استفاده از این تکنیک بر طرف می شود اشاره نموده اند که می توانید با جستجوی واژه فوق در اینترنت از آنها آگاه شوید.

2-     تکنیک بعدی گسترش ارتباطات اجتماعی با اقوام و خویشاوندان است، باید تدریجا و با برنامه ریزی رویة زندگی خود در عرصه اجتماعی عوض کنید تا وضع روحیتان کم کم بهبود یابد. مثلا با خود قرار بگذارید که به دید و بازدید خویشاوندان بروید اما در اوایل بیش از ده دقیقه توقف نداشته باشید و کم کم مدت آنرا بیشتر کنید.

3-     راهکار دیگر تقویت اراده است، افراد کمرو بخاطر پایین بودن اراده توان انجام برخی از کارها را ندارند در حالیکه اگر اراده تقویت شود براحتی قادر به انجام ان کار خواهند بود. البته ضعف اراده می تواند علل مختلفی داشته باشد که باید ملاحظه و بررسی گردد تا راهکار مناسب تجویز گردد

4-     می توانید از طریق الگو گیری از افراد جرات مند کم کم به این مشکل خود فایق آیند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، دیدن فیلمها و یا خواندن داستانها. حفظ کردن برخی از تکیه کلامهای افراد جرات مند و به کار بردن آنها در موقعیت های خاص.

5-     یک تمرینی که می توانید از آن استفاده کنید این است که هر روز که از خانه بیرون می روید و در معرض برخورد با افراد مختلف قرار می گیرید ، باب گفتگو را باز کنید و در مورد مسائل مختلف با آنها صحبت کنید. و هر بار که در این کار موفق شدید برای خود تشویقی در نظر بگیرید مثل اینکه یک چیز خوش مزه ای بخورید.

6-     یکی دیگر از تکنیکهایی که روانشناسان برای موقعیت های مشابه تجویز می کنند استفاده از تکنیک «کانتر کاندیشن اینگ» یا شرطی سازی عکس است به این ترتیب که یکماه، هر روز نیم بیست دقیقه در جای ساکتی بنشینید چشمان خود را ببندید و تصور کنید که برای سخنرانی به جلسه ای دعوت شده اید که به آن جلسه می روید و با متانت و تسلط شروع به صحبت می کنید و با موفقیت سخنرانی را تمام می کنید و بشدت مورد تشویق حضار قرار می گیرید و در پایان جلسه نیز از طرف دعوت کنندگان از شما تقدیر به عمل می آید.

7-     تکنیک دیگر حساسیت زدایی تدریجی است یعنی ابتدا در یک جمع دو سه نفره از دوستان شروع به صحبت، خواندن دعا، قرآن، و یا ارائه یک مطلب کنید، و وقتی که کاملا در این امر تسلط پیدا کردید در جمع هایی که قدری وسیعتر از جمع قبلی است این کارها را بمنید و کم کم دایره را گسترش دهید تا بتوانید در جمع دویست سیصد نفره براحتی و بدون هیچگونه استرسی سخنرانی کنید.

8-     هنگام صحبت باید با شنوندگان تماس چشمی برقرار کنید، یعنی با صلابت توی چشمان آنها نگاه کنید.

9-     ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب که نقش مهمی در تداوم نا جرات ورزی دارد بسیار موثر است.

10-                        ورزش کردن عامل مهمی در تقویت اراده دارد و ضعف اراده که از ریشه های کمرویی را کاهش می دهد.

11-                        فکر کردن در مورد عواقب وخیم ناجرات مندی و شکستهایی که ادامه این وضع می تواند برای شما ببار آورد و نیز تفکر در مورد موفقیتهای بی شماری که جرات مندی می تواند برای شما به ارمغان بیاورد می تواند انگیزه شما را در پیگیری تمارین ذکر شده با لا ببرد..
شش قانون برای ایجادمهارتهای ارتباطی وجود داردکه درادامه به شرح آنها می پردازیم:

· قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید

    بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضاء چنین خانواده هایی می گویند؛ ”وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم .“ یا ”هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.“ بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضاء خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.

بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت ”شب خانواده“ یا ”شورای خانواده“ انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت و گوها نمایان می شود.

به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پاافتاده، صحبت کنند.

· قانون دوم؛ گوش بدهید

اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.

گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تأیید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه اوباشد.

? قانون سوم؛ تسویه حساب کنید

شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ ”امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟“ بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است!
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شبشان را از آن چه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضاء خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ ”مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟“ یا ”من از آن چه می گوئی یا می کنی این طور برداشت می کنم و ... آیا درست است؟“

?قانون چهارم؛ به دنیای اعضاء خانواده خود نفوذ کنید

هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مسئله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مسئله، ارزش هائی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مسئله را بررسی می کنند.

· قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هائی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بود هم بامزه.
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگزاری و برخورد از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است.
وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
? قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هرکس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
اعضاء خانواده موفق به زورگوئی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متوسل نمی شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت ها رنج می برند و سر آخر به گناه آلوده می شوند. همه روش های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می انجامد. بعضی ها به غلط ”صداقت“ را بهانه ای برای نامهربانی بیش از حد می دانند. خانواده ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار می کند.
آنها مسائلشان را مسخره جلوه نمی دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت و عادات مطالعه دیگری را زیر سئوال ببرند.
اصل مهم این است که هر اختلاف نظر، هر فکر یا هر جنبه ای از روابط انسانی را می توان از راه مثبت، بدون پیش داوری و بدون آزار رساندن به دیگران مطرح کرد.
محبت و مهربانی به کار نبردن کلمات درشت و آزارنده است. گاهی توجه به نیازهای سایر اعضای خانواده و کمک کردن به آنها پیش از آن که از شما کمک بخواهند بیشتر مهربانی شما را ثابت می کند.

مهارت هایی برای ابراز جرأت مندی :

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
چهارشنبه 91/6/1 ساعت 4:38 عصر

سئوال :5

موضوع: بیش فعالی

     با عرض سلام تقریبا همه به من می گویند که بیش فعالم از معلم ها دوستان و ... گرفته تا کسی که اولین بار است که مرا میبیند اما من کودک نیستم الان دبیرستان میروم و همیشه با دبیران و خانواده مشکل دارممن نمونه بارز یک بیش فعالم و این خیلی بده چون هیچ کس درکم نمیکند و با من مشکل دارند و رفتار هایم را اشتباه برداشت میکنند چرا؟چیکار کنم؟

پاسخ مشاور

     با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگرگرامی اگرچه تاکنون نشانه های فراوانی برای شناسایی بیش فعالی برشمرده شده اما واقعیت این است که هیچ یک از این نشانه ها به تنهایی نمی‌تواند نشانه قطعی وجود این اختلال باشد و برای رسیدن به نتیجه نهایی، بررسی های تکمیلی رفتاری مورد نیاز است. پس نباید به خودتان بخاطر اظهار نظر افراد غیر متخصص برچسب بزنید. با این حال من در زیر برای آشنایی شما با اختلال فوق مطالبی را تقدیم می دارم اما مراجعه‌ی شما به روانپزشک برای تشخیص و معالجه‌‌ی احتمالی ضروری می باشد.

چهار نشانه اصلی در افراد دچار این اختلال به طور مشترک وجود دارد:

1-    این افراد نمی توانند حتی برای مدت کوتاهی، بدون حرکت در یک جا بمانند. حتی در شرایطی که آنها را مجبور به این کار کنند، مدام در جای خود تکان می خورند و با وسیله ای (دسته های صندلی یا ریشه های فرش) بازی می کنند. گاهی سر جای خود نیم خیز می شوند، می ایستند و آرام و قرار ندارند.

2-    به طور معمول آستانه توجه در این افراد پایین است. یعنی وقتی مشغول کاری هستند، هر صدا و علامتی از اطراف می تواند توجه آنها را به سوی خود جلب کند. در واقع کودکان بیش فعال همیشه گوش به زنگ وقایع جانبی هستند.

3-    تمرکز در افراد بیش فعال ضعیف است. این نشانه که در اصل مربوط به آستانه تحریک پایین در آنهاست، باعث می شود این افراد نتوانند ذهن خود را به موضوع هایی که نیاز به تمرکز دارند، معطوف کند.

4-    افراد مبتلا به بیش فعالی معمولا افراد پرخطری هستند. این افراد از فعالیت های پرخطر ترسی ندارند و معمولا آن را به راحتی انجام می دهند. مثلا بارها دیده شده که بدون ترس از افتادن، بدن خود را تا نیمه از پنجره ساختمان بیرون می برند یا به راحتی و بدون ترس طبیعی ای که دیگران از وسایل برنده مثل چاقو دارند، با این وسایل کار می کنند.

این چهار نشانه معمولا از نشانه های اصلی برای شناسایی افراد دچار بیش فعالی است اما به غیر از اینها، مواردی نیز وجود دارد که بعنوان ملاک های تشخیصی اختلال کم توجهی / بیش فعالی شمرده میشوند:

الف: وجود مورد (1) یا (2):

(1)- شش مورد یا بیشتر از علائم بی توجهی زیر که حداقل 6 ماه طول بکشد و شدت آنها به حدی باشد که غیرانطباقی بوده و با سطح رشد ناهماهنگ باشد:

بی توجهی

الف- غالبا از توجه کافی به جزییات در می ماند یا فعالیت های تحصیلی، کار یا سایر فعالیت ها را با بی دقتی انجام میدهد.

ب- غالبا در حقظ توجه بر روی تکالیف یا فعالیت های مربوط به بازی ها مشکل دارد.

ج- غالبا به نظر میرسد وقتی با او صحبت میشود ،گوش نمیدهد.

د- غالبا دستورالعمل ها را کامل اجرا نمیکند و کار درسی، وظایف و تکالیف محیط کار را تکمیل نمیکند ( که دلیل آن رفتار مقابله ای یا نفهمیدن دستورات است).

ه- غالبا در سازمان دهی تکالیف و فعالیت ها ناتوان است.

و- اغلب از تکالیفی که نیازمند فعالیت ذهنی مستمر است اجتناب میکند، نفرت داردیا در اقدام به آن مردد است مانند کار درسی یا تکالیف خانگی

ز- غالبا اشیای لازم برای انجام تکالیف و فعالیت ها را گم میکند. مثل مداد، کتاب و...

ح- محرک های بیرونی غالبا حواسش را به آسانی پرت میکند.

ط- در فعالیت های روزمره غالبا فراموشکار است.

(2)- شش مورد از علائم بیش فعالی- تکانشگری زیر که حداقل به مدت 6 ماه طول بکشد و شدت آن در حدی است که غیرانطباقی یا ناهماهنگ با میزان رشد تلقی میشود.

بیش فعالی

الف- غالبا دست ها و پاهایش بی قرار است و روی صندلی تکان میخورد.

ب- غالبا در کلاس درس یا جاهای دیگری که انتظار میرود شخص نشسته باقی بماند، صندلی را ترک می نماید.

ج- غالبا در جاهایی که مناسبتی ندارد می دود یا از در و دیوار بالا میرود. در نوجوانی یا بزرگسالی همراه با احساس ذهنی بی قراری است.

ه- غالبا در اشتغال بی سر و صدا به فعالیت های تفریحی و بازی ناتوان است.

و- غالبا در حال حرکت است و به نظر میرسد موتوری به حرکتش وامی دارد.

ز- غالبا زیاد حرف میزند.

تکانشگری

ح- غالبا قبل از اینکه سوال تمام شود با عجله و دستپاچگی جوابهایی می پراند.

ط- غالبا در انتظار کشیدن برای نوبت ناتوان است.

ی- غالبا حرفدیگران را قطع کرده یا مداخله میکند.

ب: برخی علائم بیش فعالی- تکانشی یا بی توجهی که منجر به اختلال شده و قبل از 7سالگی وجود داشته است.

پ: بر اثر علائم در دو یا چند زمینه مثل مدرسه یا خانه پسرفت هایی ایجاد شده است.
ت: باید شواهد آشکاری از تخریب قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا تحصیلی وجود داشته باشد.

ث: علائم منحصرا در جریان اختلال نافذ رشد ، اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات سایکوتیک روی نداده باشد و یک اختلال روانی دیگر مثل اختلال خلقی ، اختلال اضطرابی، اختلال تجزیه ای یا اختلال شخصیت توضیح بهتری برای آن نیست.

این اختلال در کودکان شایع است و با استفاد از راهکارهای درمانی و در مواردی با افزایش سن اضمحلال می یابد اما در برخی از موارد فرد باید تا پایان عمر از دارو برای کنترل بیماری استفاده نماید.
درمان اختلال کم توجهی/ بیش فعالی:

1-    دارو درمانی: درمان دارویی خط اول درمان بیش فعالی محسوب میشود. و در دارو درمانی، داروهای محرک برای درمان بیشترین استفاده را دارند. زیرا مشخص شده اثر بخشی بالایی دارند و عموما عوارض خفیف قابل تحملی ایجاد میکنند. دو مورد از رایج ترین داروهای مورد استفاده در درمان کودکان، دکستروآمفتامین( که مورد مصرف کودکان3 ساله و بالاتر) و ریتالین( که مورد مصرف کودکان 6 ساله و بالاتر) است. تحقیقات ثابت کرده ریتالین در سه چهارم همه کودکان مبتلا به این اختلال بسیار موثر بوده است و عوارض جانبی معدودی دارد. ریتالین دارویی کوتاه اثر است که عموما در ساعات مدرسه مورد استفاده قرار میگیرد تا کودک مبتلا بتواند در کلاس درس باقی بماند و به تکالیف خود توجه کند.در کودکانی که دارای سابقه تیک های حرکتی هستند این دارو با احتیاط مصرف شود. در برخی موارد ممکن است این دارو باعث تشدید اختلال تیک شود. مطالعه ای که اخیرا انجام شد نشان داد که حدود75 درصد کودکان بیش فعال تحت درمان با ریتالین در زمینه توجه در کلاس و در سنجش های کارایی تحصیلی بهبود قابل ملاحظه ای نشان داده اند.دکستروآمفتامین و ترکیب ملح آمفتامین/ دکستروآمفتامین معمولا در ردیف دوم درمان دارویی محسوب میشوند و هنگامی بکار میروند که ریتالین موثر نبوده است.

2-    مداخلات روانی اجتماعی: مصرف دارو به تنهایی ، غالبا نمیتواند نیازهای جامع درمانی کودکان مبتلا به این اختلال را برآورده سازد و فقط یک جنبه از برنامه چندوجهی درمان این اختلال محسوب میگردد. گروههای مهارتهای اجتماعی ، آموزش والدین کودکان دچار بیش فعالی و مداخلات رفتاری در مدرسه و خانه اغلب در درمان این کودکان موثر است. اساس اکثر آموزش های والدین کمک به ایجاد مداخلات رفتاری قابل استفاده همراه با تقویت مثبت است که هم رفتارهای تحصیلی و هم رفتارهای اجتماعی را هدف قرار میدهد.
گروه درمانی با هدف اصلاح مهارت های اجتماعی و افزایش عزت نفس و حس موفقیت در کودکان مبتلایی که در زمینه های گروهی بخصوص در مدرسه دچار مشکلات کارکردی زیادی هستند میتواند بسایر مفید باشد.

منابع
خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک

راهنمای تشخیص روانی(DSM-IV-TR  )

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این سایت
  • سئوال 62 - ارتباط با مادر شوهر
    پرسشنامه ها
    رمز پیروزى مردان بزرگ
    تکنیک خاموشی
    مشاوره رهنما
    سئوال 61 : لجوج وخودرأی بودن همسر
    معرفی کتاب
    آموزش خانواده
    وقتی کسی را دوست دارید
    آیین همسرداری
    مشاوره اینترنتی
    مشاوره مجازی
    سخن روز
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • parsiblog
  • درباره من

  • لوگوی سایت

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در سایت

  •  
    یاحق
    خدانگهدار