![]() |
![]() |
سئوال 62
موضوع: ارتباط با مادر شوهر
سئوال: سلام
من به تازگی عقد کردم و نمیدونم بگم متاسفانہ یا خوشبختانه ولی بگم متاسفانه شاید بهتر باشه
بعد ازدواج میخایم طبقہ ی بالای خونه مادر شوھرم زندگی کنیم و سبک زندگیشون با من خونوادم کلن متفاوت و من از الان استرس دارم چون ما میخام طبقه بالا زندگی کنیم دلم نمیخاد وقت و بی وقت بیام طبقه پایین پیش خونوادہهمسرم و اینکه بر عکسش همهست یعنی دلم نمیخاد اونا ھم وقت و بی وقت مزآحممون بشن چون بلاخرہ ما تازہ میریم سر زندگیمون میخایم بیشتر با ھم تنها باشیم دوست ندارم هی مزاحممون بشن یا بگن چرا خابیدی؟چرا رفتی بیرون؟ چرا غذات اینجورہ؟ چرا ایجور میکنی و... لطفا کمکم کنید.
پاسخ مشاور:
سلام به نظر من اگر در زمان آشنایی و قبل از عقد در این خصوص با همسرتان صحبت کردید و قرار بوده به این نحوی که فرمودید زندگی را آغاز کنید جای بحث نیست و بهتر است براساس توافقات انجام شده به زندگی خود ادامه دهید اما بدانید که همانقدری که پدر و مادر شما برای شما ارزش دارند برای همسرتان هم همینطور است پس در ابتدای زندگی اینطور نباید خط کشی کرد بهتر است تلاش کنید برای این مسئله ای که مطرح کردید راهکارهایی پیدا کنید تا شیرینی زندگیتان افزایش یابد وبدانید هر قدر با مادر همسرتان رابطه خوبی داشته باشید، این موضوع در خوشحالی همسرتان و بهبود روابط شما تاثیر دارد . پس بهتر است نکات کلیدی درباره ادبیات رفتار با مادرشوهر را بدانید و برای شروع یک رابطه دوستانه با مادرشوهر توصیه ها زیر را جدی بگیرید:
1- درباره مادرشوهرتان از همان ابتدا مثبت بیندیشید و ایشان را مادر خود بدانید.
2- سعی نمایید همیشه به مادرشوهرتان احترام بگذارید.
3- گاهی از او دعوت کنید تا به منزل شما بیاید.
4- وقتی مادرشوهر به خانه شما می آید کنارش بنشینید و با او حرف بزنید.
5- در برخی از کارهای منزل با او مشورت کنید و از او راه حل بخواهید.
6- اگر خواست در کاری به شما کمک کند، مخالفت نکنید.
7- در برخورد با مادر شوهر از جملات محبت آمیز استفاده کنید.
8- روز تولد مادر شوهرتان و مناسبت های مهم سال را به او تبریک بگوئید.
9- اگر به شما نصیحتی کرد موضع منفی نگیرید و از او تشکر کنید.
10- سعی کنید برخوردهای بد را فراموش کنید.
11- هرگز نزد همسرتان از نکات منفی ارتباطتان با خانواده اش صحبت نکنید.
12- وقتی مادرشوهرتان بیمار است، از او دلجویی کنید و در انجام برخی کارهای شخصی او کمک کنید.
13- اگر فرزند دار شدید بگذارید در انجام کارهای فرزندتان به شما کمک کند.
14- در صحبت ها همیشه با روی گشاده و جملات محبت آمیز استفاده کنید.
15- اگر از موضوعی ناراحت هستید مستقیما با مادر شوهرتان در میان نگذارید ابتدا با همسرتان صحبت کنید.
16- از همسرتان بخواهید تا گاهی برای او هدیه بخرد و با همدیگر هدیه را به او تقدیم کنید.
17- 18-....
آنگاه خواهید دید مادر شوهرتان آنطور که فکر می کردید نیست او هم سعی می کند به همین نحو با شما رفتار کند.
سئوال 61
موضوع: لجوج وخودرأی بودن همسر
همسر من خیلی لجوج و یک دندس و همیشه مادرشو به من ترجیح میده حتی اگه مادرش بگه باید زنتو بزنی منو میزنه.یا وقتی لج کنه ممکنه یه مهمونی بزرگو به بهونه ی اینکه ظهر اون روز خونه نیس کنسل کنه ولی ظهر همون روز تو خونه جلوی تلویزیون دراز بکشه که حرص منو خانوادمو دربیاره.چه برخوردی باهاش داشته باشم؟ارامش روانی ندارم.حتی نمیذاره برم پیش روانپزشک یا روانشناس.توروخدا کمکم کنید
پاسخ مشاور
سلام علیکم با توجّه به متن فعلی ارسالی شما به نظر میرسد همسرتان وارد جاده لجاجت و جنگ قدرت شده که با بر هم زدن میهمانی و ... میخواهد قدرت خود را اثبات نماید؛ زیرا به نظر میرسد او در مورد اقتدار خود از ناحیه شما به درست یا نادرست احساس خطر میکند ؛ لذاست که ممکن است به حرف مادر و ... حتّی روی شما دست بلند کند لابد خودتان بهتر از هر کسی به تجربه دریافتید که برای شکست دادن احساس نامطلوبی که از رفتار همسرتان به سراغ- تان آمده این شانس را ندارید که با پشت دست ضربهای به آن زده و از خودتان دورش کنید. اگر چنین امکانی در اختیار داشتید، به طور قطع تاکنون این کار را انجام داده بودید؟ این طور نیست؟
بنابراین بهتر است واقعیّتها را بپذیرید و بدانید که گاهی نمیتوان این مشکلات را با قدرت اراده و نیّت خوب شکست داد، بلکه اگر میخواهید به نتیجه مطلوب برسید لازم است بعضی از ویژگیهای رفتاری و شخصیّتی مشخص خودتان را تغییر داده و حتّی تفکرات و رفتارهای کسب شده به خصوص تان را با رفتارهای جدید تعویض کنید که این هم نیازمند زمان، صبر و تلاش ماهرانه است. به عنوان مثال هوشمندانه آن است که از یاد نبرید حفظ قدرت مرد، رمز خوشبختی زن است. مردان عاشق قدرتند و از آن لذت میبرند. تا وقتی که به این حس شوهرتان پی نبرده باشید باید خواب خوشبختی را ببینید. اگر قدرت شوهرتان را نادیده بگیرید و یا از آن انتقاد کنید بدانید در جایی در رابطهتان مشکل پیش میآید؛ چرا که او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد، به همین دلیل است که ممکن است ببینید خیلی غیرمنطقی بخواهد یک میهمانی را به هم بزند و ... .
باید در رفتارتان یک سری نکات را رعایت کنید تا همسرتان سر لج نیفتد و با شما لجبازی نکند.
1- یادتان باشد که در برابر لجبازی های همسرتان شما لجبازی نکنید، چرا که اگر در این دور بیفتید روزبه روز روابط تان بدتر و بدتر می شود و بازگشت به عقب غیرممکن خواهد شد.
2- وقتی همسرتان عصبانی است جواب او را ندهید و با او بحث نکنید بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید و همیشه خواسته هایتان را در آرامش به او بگویید. وقتی خودتان نیز عصبانی هستید از جر و بحث بپرهیزید.
3- بدانید کسی که لجبازی می کند معمولا خودش می داند که حق با او نیست اما هیچ وقت نمی خواهد این را به زبان بیاورد، پس شما نیز اصرار نکنید و بحث را ادامه ندهید.
4- همیشه اشتباهات همسرتان را با احتیاط و مهربانی با او در میان بگذارید چرا که اگر او احساس کند که دارید تحقیرش می کنید یا انتقادتان را توهین آمیز به او منتقل می کنید ممکن است با شما لجبازی کند و ایرادش را نپذیرد و رویه اش را تغییر ندهد.
5- تا آنجایی که می شود همسرتان را عصبانی نکنید و حداقل، کارهایی که می دانید او دوست ندارد را انجام ندهید. به یاد داشته باشید که محبت و مهربانی همیشه کارساز است و لجبازی را از بین می برد.
موضوع: کمرویی دختر سه ساله و روش درمان آن
سلام دختر من سه ساله است مدتیه که دچار کمرویی شده حتی از بازی کردن با هم سن وسالای خودش دوری میکنه وقتی وارد جمعی میشیم خودشو پشت من قایم میکنه قبلا اینجوری نبود رابطش خیلی خوب بود نمیدونم چکار کنم لطفا مرا راهنمایی کنید
پاسخ مشاور
با سلام خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. قبل از اینکه به بررسی راهکارهای عمومی مقابله با کم رویی کودک بپردازیم، از شما می خواهم با دقت بررسی کنید. از چه زمانی چنین رفتاری در کودک شما شکل گرفت و چه اتفاقی در این مدت افتاده است که کودک شما کم رو شده است. با دقت و زیر بینی فرایند شکل گیری کم رویی در کودک خود را برای بنده مو به مو توضیح دهید تا پاسخ مناسب برای شما ارسال شود. در زیر به بررسی کم رویی در کودک می پردازیم:
همانطور که می دانید همه والدین دوست دارند فرزندانشان را در زمینه های مختلف به رشد برسانند و در آینده رفتارفرزندان برای والدین رضایت بخش باشد، بطور اجمال باید بیان داریم که بدین منظور لازم است شناخت و قدرت ذهن و توانایی های متناسب با سن فرزند خود را بشناسیم و متناسب با آنها رفتار کنیم.
تعــــریف کمــــرویی
کمرویی، صفتی است که فرد به خاطر ترسویی،احتیاط کاری و عدم اطمینانش، از نزدیک شدن به دیگران خودداری می کند .فرد کمرو هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهای مشخص یا انجام کاری همراه آنان بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است،از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوسی ترسوست.
علل کمـــــــــرویی
کمرویی علل مختلفی دارد، بعضی از آنها از این قرارند:
• وجود فــــرد کمرو در خانواده مثل پدر،یا مادر کمـــرو و الگوگیری کودک از او
• تحقیــــر کـــودک در خانه و مدرسه
• برچسب کمـــرویی بر کـــودک زدن و تلقین کمــــرویی به او
• مقایسه کـــودک با دیگــــران
• توقــــع بیش از حد از کـــودک داشتن
• تجارب منفــــی کـــودک در موقعیتهای مختلف
• نقل مکان هـــای مکــــرر خانواده
• آرمان گــــرایی والدین و یا جامعـــــــه
اکنون که تا حدی با عوامل کم رویی آشنا شدیم به بررسی راههــــای درمان کمــــرویی در کــــودکان می پردازیم اما قبل از آن ذکر چند نکته ضرری است:
نکته اول: آنچه بصورت کلی در مورد رفتار کودکان می توان گفت اینست که رفتارهای کودکان واکنش به محیط خودشان می باشد.حال در این محیط 1. والدین2. نحوه رفتار والدین با یکدیگر3. رفتار والدین با کودک 4. دیگران 5. نحوه برخورد آنها با کودک6. نحوه تامین نیازهای جسمی و روانی و ... اهمیت زیادی دارد.
نکته دوم: باید توجه نمود بیشتر پیام هایی که کودکان از والدین خود دریافت می کنند از طریق ارتباط غیر کلامی است . آنان از طریق الگو برداری از والدین خود چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران از جمله نحوه دستور دادن ، درخواست کردن، سایر رفتارها را می آموزند .روان شناسان کودک بر این باورند که برای تغییر رفتار کودک باید رفتار والدین کودک تغییر کند، پس باید رفتارهای خود و همسرتان را بررسی کنید و ببینید که چه رفتارهایی در شما وجود دارد که کم رویی کودکتان را تقویت می کند.
نکته سوم: همانطور که انتظار ندارید دخترتان یک شبه نقاش شود، انتظار نداشته باشید که یک شبه دختر شما کم رویی خود را کنار گذارد.
نکته چهارم:با دقت بررسی کنید کودک شما چه مدت است که با کم رویی در گیر می باشد، چنانچه از زمان به دنیا آمدن فرزند جدید کم رو شده است باید علت کم رویی را نحوه ارتباط خود با کودکتان بررسی کنید و لازم است ارتباط عاطفی خود را با او بیشتر کنید.
نکته پنجم: زمانی که با والدین درباره نحوه و تکنیک های تربیت کودک و مواردی که آنان در تربیت کودک باید رعایت کنند سخن می گویم، تمام آنان اذعان می دارند که تربیت کودک امر بسیار پیچیده است و حتی از مهندسی سد و آسمان خراش ها هم سخت تر است، پس به یاد داشته باشید که فرزند پروری دارای ظرایف زیادی است و نیاز به انرژی، مطالعه و صبر زیادی می باشد.
چند راهکار عملی:
1.عوامل کم رویی کودک خود را بشناسید و سعی کنید آن رابه حداقل برسانید.
2. سعی کنید انجام کارهایی را از کـــودک درخواست نمایید که می دانید ازعهده آنها برمی آید. با این کار اعتماد به نفس او را افزایش می دهید و خود به خود زمینه کم رویی را در او کاهش می دهید.
3. اگر ترس و نگرانی شمادر مورد فرزندتان زیاد از حد باشد، ناخودآگاه این ترس را به کودکتان نیز منتقل می کنید. اگر این روش را ادامه دهید، امکان عمل و ابتکار را از او می گیرید. سعی کنید همه چیز را از قبل برای آماده نسازید، بلکه به او کمک کنید تا بتواند در برابر موقعیت هایی که احتمال خطر در آن می رود عکس العمل مناسبی نشان دهد.
4. عــرصه بـــرخوردهای کـــودک را با محیط خارج گستــــرش دهید. شـــرایطی به وجود آورید که کودکان در محیط اجتماعی قرار بگیرد و نحوه تعامل با دیگران را یاد بگیرد. محیط اجتماعی باید برای کودک جذاب باشد و بتواند به کودک کمک کند تا به صورت فعالانه در محیط اجتماعی شرکت کند.
5. کـــودک را وابستـــه به خود نکنیــــد.فرزندخود را صرفا به این دلیل که بهتر می توانید آنان را تحت کنترل یا سازماندهی در آورید، تشویق به وابستگی نکنید. به او یاد دهید که خودش باید مستقلانه در برابر محیط رفتار کند.
6.بازی های دسته جمعی نقش مهمی در کاهش کم رویی کودک دارد. به او کمک کنید تا با هم سن های خودش به صورت دسته جمعی بازی کند.
7. با او بازی کنید. سعی کنید در هنگام بازی محیط اجتماعی را برای او باز سازی کنید و از او بخواهید که در آن محیط نقش بازی کند. به عنوان مثال محیط یک مغازه(ویا هر جایی که او در آن دچار کم رویی می شود) را باز سازی کنید و از او بخواهید که نقش کودکی که قصد خرید از مغازه دارد را بازی کند.
8. با تشکیل جلسات هفتگی یا روزانه در خانه فرصت اظهارنظر در مورد مسایل مختلف را برای کودک فراهم کنید.
9. بهتر است رفت و آمد های خانوادگی و دوستانه را بیشتر کنید.
10. با ثبت نام فرزندتان در باشگاه های ورزشی یا کلاس های هنری، روحیه فعالیت های گروهی را در او تقویت کنید.
11. یکی از علل کم رویی ضعف اعتماد به نفس است، پس تا می توانید اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید،تمام رفتارهای مثبت وی را تشویق کنید و از تشویق کردن رفتارهای منفی خودداری کنید و او را در صورت لزوم متوجه اشتباهاتش بکنید.(در مکاتبات بعدی می توانیم درباره اعتماد به نفس کودک بیشتر با هم صحبت کنیم)
12. مسوولیت هایی را به کودک دهید تا او را با جامعه پیرامونش مرتبط کند، مثل خرید مایحتاج خانه یا خرید های دیگر.
به یاد داشته باشید کم رویی کودک شما زمانی برطرف می شود که نکات بالا را با دقت موبه مو انجام دهید. به دلیل طولانی شدن پاسخ از شما اجازه می خواهم که موضوع عصبانیت فرزندتان را در مکاتبات بعدی بررسی کنیم.
باز با ما سخن بگوئید.
سئوال 59
موضوع: شکاکی زن نسبت به همسرش
با سلام وخسته نباشید نامم (ف) و25 سال دارم.5 سال است که ازدواج کرده ام 2سال اول زندگیم خیلی عالی بود،هر چند خانواده همسرم به رابطه نزدیکمان حسادت می کردند وبه همسرم بدم را می گفتند ولی همسرم توجهی نمی کرد.اما بعد از بار دار شدنم زندگیم زیرو رو شد.همسرم خیلی سرد شده انگار که منو نمی بینه و همیشه از من فراریه ولی خودش قبول نداره .من هم خیلی حساس شدم به کوچک ترین کارش شک میکنم ودعوامون می شه.قبل از ازدواج خیلی به او اعتماد داشتم اما او حدود 5بار بهم خیانت کرد.،.بارها این موارد رو برایش باز گو کرده ام اما او می گوید برای قبل از ازدواج است و حالا زنی در زندگی او نیست ،باور میکنم ولی بعد از یکی دو روز دوباره شک به جونم می افته ودیوونم می کنه دلایلشم اینه که: اگر دست به گوشی موبایلش می زدم به شدت ناراحت می شد و می گفت چون بهم شک داری نمی خوام به گوشیم دست بزنی اگه بپرسم با کی حرف می زنی یا ناراحت می شه یا جواب نمیده بعدم می گه نشنیدم.اگرم دوبار بپرسم می گه چند بار می گی؟ یا جواب دادم نشنیدی(اینقدر عصبی می شم که باهاش قهر میکنم)اگه بی ادبی نباشه شاید در ماه یکبار هم منو نبوسه واظهار علاقه نکنه . از بیرون میاد و میرم استقبالش اگه بخوام بغلش کنم بهونه میاره(دستم کثیفه،دستشویی دارم،خستم ،لباسم کثیفه،...)من میگم بعد از اینکه دستاتو شستی یا کارهاتو انجام داری بیا پیشم ،اما گوشش به این حرف ها بدهکار نیست.صبح زود میره سر کار شبم که میاد یا با گوشیش ور میره یا میخوابه .من تو زندگیش جایی ندارم هزار دفعه باهاش صحبت کردم میگه تو اخلاق تو درست کن منم خوب میشم،فقط تا 2 روز خوبه دوباره همون آدم قبلی می شه انگار لج می بره،به هیچ کدوم از حرف هاش هم اعتماد ندارم،اگه بگه ماست سفیده میگم سیاهه از بس بهم دروغ گفته من رفت وآمد هر روزی با خانواده او دارم و اگر یک روز به خانه خواهر ویا مادرش نروم همه ناراحت می شوند وبه من کم محلی میکنن،در صورتی که خانواده خودم رو خیلی کم می بینم.همسرم با 3برادرش در کار شریک است ولی ما اختیاری از خود نداریم در حدی که خریدهایمان را پنهان می کنیم ،اگر بفهمند باهمسرم بحث می کنند وناراحتش می کنند.البته او در این مورد حرفی به من نزده ،خودم چند بار حرف هایشان را شنیده ام. واقعا زندگیم سخت شده اگه دخترم نبود تا حالا رفته بودم ،اما نمیدونم کجا چون خانواده ام با همسرم به دلیل بیکار بودن وبیشتر به خاطر غریبه بودن مخالف بودن اما من پافشاری کردم وبه زور راضی شدن .ولی حالا با کوچک ترین حرف میگن چقدر گفتیم تو گوش ندادی حالا بکش چکار باید بکنم ؟راه درست چیه؟شاید روزی 100 بار آرزوی مرگ میکنم با عرض پوزش
پاسخ مشاور
سلام خوب میدانیم که سردی و بیتوجّهی شوهر آنهم پس از زایمان و شرایط روحی و جسمی خاصّ یک زن در این دوران تا چه حد میتواند برایش آزاردهنده باشد؛ امّا الحمدلله روزهای خوشی هم در زندگی با همسرتان تجربه نمودهاید که جا دارد از تجارب ارتباط خوب با همسرتان برای تکرار آن روزها استفاده نمایید تا روابط خود و همسرتان را به روزهای اوج برگردانید. به عنوان مثال قطعاً آن روزها در روابطتان از شکی که به همسرتان نام میبرید، خبری نبوده و او نیز با شما گرم و صمیمیتر بود؛ لذا چه خوب است به این موضوع بیندیشید که از آن روزها تا به امروز چه اتفاقاتی در زندگی شما رُخ داده که باعث گردیده مسیر روابطتان با شوهرتان به بیراهه رود؛ زیرا مطمئن باشید درصد زیادی از رفتار همسرتان متأثّر از نوع عملکرد و بینش شما نسبت به اوست که با توجّه به اطلاعاتی که خودتان در اختیار پرسمان قرار دادید به راحتی میتوان رد پای عوامل مخرّبی همچون شک به شوهر، در میان گذاشتن روابط نادرست روابط قبل از ازدواج و ... را در فضای روابط شما و شوهرتان ردیابی نمود.
به هر حال در هر ازدواجی، مشکلاتی وجود دارد؛ اما آنهایی که ازدواجهایی بادوام دارند، میدانند که چطور خیلی سریع یک مشاجره، دلخوری، سوء تفاهم و ... را حل و فصل کرده و زخمها را در حداقل مقدار آن نگه دارند؛ بنابراین جا دارد دایره مسائلی را که در زندگیتان وجود دارد کم و کمتر نمایید تا انرژی روانی شما برای مقابله صحیح با جریانات زندگیتان افزایش یابد. به عنوان مثال به نظرمیرسد در مورد ظرفیّت تأثیرگذاری حرفهای خانواده شوهرتان بر همسرتان نسبت به خودتان دچار بزرگنمایی شدهاید؛ زیرا اگر به دقّت بنگرید درخواهید یافت که شما به عنوان یک همسر ظرفیّتهای عدیدهای را در اختیار دارید که بتوانید از آن طریق خود را آنگونه که هستید به همسرتان بنمایانید.
مگر غیر از این است که شما سالها با یکدیگر زندگی میکنید و در خصوصیترین مسائل زندگی نیز در کنار یکدیگرید؟! حال چگونه گمان میکنید که همسرتان تنها و تنها بر اساس شنیده دیگران در مورد شما قضاوت میکند؟!
چه ظرفیتی برای تأثیرگذاری بالاتر از این است که شما برخلاف خانواده شوهر خود اوقات بیشتری را با همسرتان میگذرانید و میتوایند در خصوصیترین حریمها در کنار وی باشید تا جایی که میتوانید پاکترین احساسات وی را نصیب خود سازید و ... .
سعی نمایید سریال زندگی خود را خودتان بنویسید و فرآیند و پایان سریال را با خوبیها و زیباییها طراحی کنید تا هر بیننده و خواننده سناریوی سریال زندگی شما، با دیده احترام به شما بنگرد؛ زیرا مطالعه متن ارسالی شما چیزی جز این را به ذهن شنونده متبادر نمیکند که قطعاً شما گزینههای بهتری برای عمل نمودن در اختیار داشته و دارید؛ لذا توجّه داشته باشید مادامیکه خود شما در روند اصلاح روابط خود با همسرتان از طریق پذیرش برخی واقعیّتها و ... نقش فعّالی بر عهده نگیرید، مسأله کماکان به قوّت خود باقی خواهد ماند؛ بنابراین از تجربیات قبلی خود در روابط خود و همسرتان درس بگیرید؛ زیرا:
1- بیان شکایتآمیز از رفتار و گفتار همسرتان فقط رنج و ناراحتی همسرتان را تشدید خواهد نمود و در طول زمان نه تنها باعث عمیقتر شدن اختلافها میشود، بلکه فضای ارتباطی شما و همسرتان را بیش از این تحت تأثیر قرار خواهد داد.
2- از وسط قرار دادن شوهرتان در مسائل شما و خانوادهاش جداً بپرهیزید و سعی نمایید مشکلات بین خود را خودتان حل نمایید.
3- نسبت به مداخلات خانواده همسرتان و احیاناً بدگوییهایشان نسبت به خود نیز نگران نباشید؛ زیرا اگر شما خود را به همسرتان نزدیک نمایید ظرفیّت روابط شما به حدّی بالا خواهد رفت که خودبخود تأثیرگذاری آنها را به ویژه اگر همسرتان نیز شرایط را به درستی درک نماید، فراهم خواهد ساخت.
4- به خاطر داشته باشید که گرچه زندگی در دورههایی از زمان سخت میگردد؛ امّا یک بخش از خوبی زندگی در این است که میتوان امیدوار بود فردا بهتر از دیروز باشد؛ بنابراین سعی نمایید در جریانات پیش آمده گزینه صحیح را برگزینید تا گامی به سوی اصلاح روابط خود و همسرتان بردارید.
5- بدانید شما و همسرتان تنها زوجی نیستید که با اینگونه مسائل در روابط خود مواجه هستید؛ بنابراین آن را به عنوان یک مسأله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل؛ زیرا لااقل آن است که زوجهای زیادی وجود داشتهاند که از مسألهای مشابه رنج میبردند و توانستند از طریقی چنین موقعیّتهایی را پشت سر بگذارند.
6- جا دارد خود را به جای همسرتان بگذارید تا راحتتر بتوانید شرایط او را درک نمایید.
7- به خاطر داشته باشید که انسانها هر چه بیشتر خوبیهای همسرشان را ببینند، روابط بهتری با وی برقرار خواهند نمود؛ بنابراین شایسته است سعی کنید در مورد همسرتان همیشه نیمه پر لیوان را ببینید.
8- از آنجا که بدبینی به همسرتان مانع آسایش شما و موجب رفتارهای منفی با وی میشود؛ سعی کنید عواطف و ارزشهای انسانی را در روابط خود با وی حاکم سازید.
9- توجه داشته باشید که اولین ثمره بدبینی شما نسبت به شوهرتان الف) به تیره و تار شدن افق زندگی برای خود شما منجر میگردد. ب) اعتمادتان را به وی کاهش میدهد. ج)محبت شما را نسبت به وی و بالعکس کاهش میدهد. د) از شادی و نشاط شما در زندگی میکاهد.
10- اگر رفتاری از همسرتان سرزده که زمینه بدبینی شما را فراهم ساخته، سعی کنید با وی در مورد آن رفتار به گفتگو بنشینید و به زوایای تاریک آن پی ببرید نه به شکلی که احساس کند میخواهید متهمش کنید. لزومی هم ندارد به روابط قبل از ازدواج وی با دختران دیگر اشاره نمایید؛ زیرا خوب یا بد همه آن ماجراها گذشته و وی شما را برای ازدواج برگزیده؛ لذا به دست خود پای عوارض روابط قبل از ازدواج را به زندگیتان باز نکنید.
11- هر فردی برای اینکه بهتر رفتار کند، نیاز دارد احساس بهتری داشته باشد؛ زیرا هر روشی که موجب گردد احساسات منفی در طرف مقابل برانگیخته شود، یقیناً او را به سوی رفتار بهتر برنمیانگیزاند؛ بنابراین به دنبال راههایی باشید که با ایجاد هیجانات مثبت در همسرتان وی را به این سو برانگیزانید که برای پیشرفت و شادکامی شما و خود بکوشد؛ لذاست که اگر در حرفهای شوهرتان دقّت نمایید بارها به شما گفته« تو اخلاقتو درست کن منم خوب میشم»؛ بنابراین خواهشمندیم دیگر هیچ باری دیگر ماجرای روابط قبلی وی با دختران دیگر را برایش یادآوری ننمایید.
12- این نکته علمی را نیز به خاطر داشته باشید که احساس نیاز نسبت به یک موضوع است که باعث میگردد انگیزهای خاص در فرد به وجود آمده و به رفتارش در جهتی خاص( خیانت) انرژی و توان ببخشد، بنابراین شما به عنوان یک زن میتوانید با از بین بردن زمینههایی که باعث بروز چنین احساسی در همسرتان میگردد، بیشترین کمک را در زمینهسازی پاکی همسرتان فراهم آورید؛ بنابراین سعی نمایید از لحاظ عاطفی و جنسی بیش از پیش به خواستهها و انتظارات بجای همسرتان توجّه داشته باشید تا وی کمبودی احساس نکند.
13- آسیبشناسان اجتماعی معتقدند که تنوعطلبی، عدم جذابیت همسر، عدم ارضای نیازهای جنسی، ضعف اعتقادات مذهبی و پایبند نبودن به سنتها از جمله عوامل خیانت مردان به همسران خود است؛ بنابراین با توجّه به این امور در جهت پیشگیری از خیانت همسرتان گام بردارید.
14- یادتان باشد که چه همسرتان دچار خطایی شده باشد یا نه باید گفت همه چیز به شما و نوع عملکردتان بستگی دارد؛ زیرا حتّی اگر وی دچار خطایی نیز شده باشد این نوع رفتار شماست که میتواند او را از مسیری که رفته بازگرداند و یا رفتار شما را بهانهای برای غوطهور شدن در خطایی بداند که مرتکب گشته است.
سئوال 58
موضوع: درگیری واختلاف یک زوج جوان
تحصیلات : فوق دیپلم سن : 27 با سلام
من 2 سال است که ازدواج کردم مادر شوهرم در زندگیم بسیار زیاد دخالت میکند.همسرم کمی دهن بین است.به من میگوید تو نه فکر کن نه حرف بزن. عروسه 2ماهه بودم همسرم به خاطر تاثیرات حرفای مادرش، در خانه مادر شوهرم مرا کتک زد و بعد به مادرش گفت این عروسی که تو میخاستی تحویل بگیر.من یک جاری دارم که تا به حال ندیدمش ورفت و آمدش را کامل با خانواده شوهرم قطع کرده و خانواده شوهرم میخواهند من مثل او نشوم برای همین هر کاری میکنند.در این اواخر بر سر مساله ی بسیار کوچکی همسرم طوری مرا کتک زد که بینی ام شکست وخیلی زجر کشیدم.خودش هم کلی گریه وزاری کرد و اظهار پشیمانی،من هم وقتی پشیمانی اش را دیدم به خانواده ام هیچی نگفتم.و او قول داد مرد ایده آل زندگی شود و دیگه هرگز مرا اذیت نکند عصبی نشود و...
ولی فقط 1ماه توانست به حرفش عمل کند در نهایت 1ماه پیش بر سر دخالتهای مادر شوهرم با همسرم بحثم شد و او به من گفت تو همسر ایده آل من نیستی و من هرگز از تو بچه دار نمیشوم.من هم گفتم پس برای چی باید در این خانه بمانم؟مرا به خانه ی پدرم ببر.او مرا به خانه ی پدرم آورد و کلید های خانه را هم ازم گرفت.
الان یک ماه و نیم است که خانه ی پدرم هستم نه شوهرم ونه مادر شوهرم هیچ سراغی از من نگرفتند.
مادرم دو بار به شوهرم زنگ زد قرار شد شوهرم باهاش تماس بگیره که تماس نگرفت.بعد هم دیگر تلفن مادرم را جواب نداد. آیا ادامه این زندگی فایده دارد؟الان من باید چیکار کنم؟لطفا راهنمائیم کنید
پاسخ مشاور
سلام به خاطر داشته باشید که داشتن اختلاف با همسر و یا خانواده وی آنهم در چند سال اوّل زندگی که اختلاف سلیقهها و ... بیش از هر زمانی نقش خود را در زندگی طرفین نشان میدهد، امری کاملاً طبیعی است و یک مشکل لاینحل محسوب نمیشود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره میتواند مشکلساز باشد؛ لذاست که اگر اندکی به ماجرای بین خود و همسرتان بیندیشید، درخواهید یافت که متأسّفانه این خود شما بودید که پیشنهاد دادید او شما را به خانه پدریتان ببرد، در حالیکه اگر امروز و الآن و به دور از احساسات حوادث آن روز به تفکّر بنشینید، مطمئناً درخواهید یافت که راه حلهای مؤثّری به ذهنتان راه خواهد یافت.
گرچه در متن ارسالی خود از رفتار ناشایست شوهرتان نظیر کتککاری وی صحبت به میان آوردهاید؛ امّا اگر دقّت نمایید وی ابتدائاً و بدون هیچ عامل تحریکی دست به چنین عملی نزده، بلکه همانطور که احتمال دارد تحریک وی از سوی مادرش او را به چنین عملی در قبال شما وادار نموده باشد به همان میزان نیز احتمال میدهیم مشکلات ارتباطی او با شما نظیر به کار بردن جملات و لغات حساسیّت برانگیز در قبال وی و یا خانوادهاش و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر باعث شده باشد که وی نتواند بر اعصابش کنترل داشته باشد و متأسّفانه به روی شما دست بلند نماید.
ای کاش در مورد مسألهای که با عنوان« دخالت مادر شوهر» در متن ارسالی خود بدان اشاره نمودید، بیشتر برایمان توضیح میدادید تا با درک بیشتری از ماجرا در خدمت شما میبودیم؛ زیرا در بسیاری از مواقع این حساسیّت و کمتجربگی خود نوعروسان است که هر ابراز نظر و خیرخواهی والدین شوهر را به پای دخالت در زندگی مستقل خود گذاشته و با عکسالعملی ناپخته باعث به وجود آمدن مشکلاتی میگردند.
از سوی دیگر چه بسا حقّ با عروس خانواده باشد و خانواده شوهر از جمله مادر شوهر اهل دخالت باشند که باید دید این دخالتها به چه شکلی و در چه زمینهای است تا به تناسب، داروی هر دردی تجویز گردد.
موضوعات مختلفی نظیر اینکه آیا عروس خانواده با خانواده شوهر و در یک مکان و یا نزدیکی یکدیگر زندگی میکنند، خواستهها و توقعات خانواده شوهر بر خلاف توافقات اولیه دو خانواده با یکدیگر است یا خیر و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر در اینگونه ماجراها وجود دارند که ما را در شناسایی مسائل موجود در روابط زوجین، رابطه هر یک از طرفین با خانواده و فامیل یکدیگر و ... یاری خواهد رساند.
بدون شک قصد تبرئه کردن شوهر شما را نداریم؛ امّا نقش زن خانواده در کنار آمدن با همسر و خانواده وی را بسیار تأثیرگذار و تعیین کننده میدانیم تا جایی که انتظار داریم بر اساس راهکارهایی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد، شاهد عکسالعملی متفاوتتر از قبل از شما باشیم.
توضیح اینکه بسیاری از ما برایمان مشکل است که نقش خودمان در بروز یک رویداد تنیدگیزا را در زندگی خود بپذیریم. در واقع اغلب افراد سعی میکنند دست آویزی یافته و تمام تقصیرها را بر گردن این و آن بیندازند و به اصطلاح فرافکنی کنند؛ امّا خواهشمندیم شما زیرک باشید و لطفاً نقش خویش را نیز به عنوان بخشی از ماجرا در بروز مشکلاتی که در زندگیتان به وجود آمده، بپذیرید و برخوردی مسئولانه و همراه با مسئولیتپذیری در برابر آن داشته باشید.
به عنوان مثال خواهشمندیم در مورد درگیری خود و همسرتان خوب فکر کنید که:
1. آیا به نظر شما شوهرتان کلاً فردی عصبانی و پرخاشگر است؟
2. آیا گمان نمیکنید رفتار و یا صحبت شما در عصبانی شدن شوهرتان نیز نقش دارد؟
3. آیا امکان ندارد کلمات و جملاتی که در گفتگو با وی به کار میگیرید باعث تحریک و عصبانیّت بیشتر شوهر شما شده باشد و ماجرای کتکخوردن شما هیچ ربطی به مادر شوهرتان نداشته باشد و چه بسا او نیز از پسر خود گلهمند باشد.
4. به نظر شما اگر از جملات مناسب و عاطفی در روابط خود و شوهرتان استفاده میکردید باز هم همسرتان آنقدر عصبانی میشد که بخواهد به شما کتک بزند و یا مدّتی شما را به خانه پدرتان برده و از احوال شما جویا نگردد.
راهکارها
1- بهترین راه برای از بین بردن خشم و عصبانیّت چنین شوهری که متأسفانه از مهارت کافی برای ابراز عواطف و هیجانات خود برخوردار نیست، از بین بردن محرکات آن و فراهم نمودن زمینه مناسب برای تخلیّه آن است.
خداوند متعال در وجود زن توانایی عظیمی برای تأثیرگذاری عاطفی بر همسر خود قرار داده است، به گونهای که به آسانی میتواند فضای گفتگو با همسر را آرام و دلنشین کند.
یک زن میتواند با رعایت احترام شوهر و با گفتگوی محترمانه از عصبانیّت همسر خود جلوگیری کرده به جای مقابله و لجبازی با وی، قدری به علّت عصبانیّت او فکر کند تا با استفاده از رفتار ملایم و آرام عصبانیّت او را کنترل کند. امام صادق علیه السلام میفرمایند:« بهترین زنان شما کسی است که اگر عصبانی شود و یا شوهرش بر او خشم بگیرد، به شوهرش بگوید دستم را در دست تو میگذارم و خواب به چشم راه نمیدهم تا وقتی از من راضی شوی».
2- شاید با مطالعه متن ارسالی پرسمان احساس کنید اندکی نوک پیکان را در این ماجرا به سمت شما نشانه رفتهایم که جا دارد بگوییم لطفاً از ما نرنجید؛ زیرا عقیده بر این است که وقتی رابطهای آسیب میبیند، گرچه ممکن است افرادی مثل شما به عنوان زن خانواده «آدم بدِ داستان نباشند» اما انتظار میرود که با احساس مسئولیّت بیشتری با ماجرا برخورد کرده و فرد مقابل خود اعم از شوهر خود و یا مادرش را بیشتر درک نمایید؛ زیرا نباید هرگز از یادمان برود که اولین اقدام برای حل مشکلات خانوادگی تمایل زوجین به حل مشکل و علاقه و وابستگی آنها به همدیگر میباشد. در شرایطی که پیش آمده اندکی با واقعبینی بیشتر و بر اثر تجربیاتی که در زندگی با شوهر خود و خانواده وی به دست آوردهاید، ماجرای زندگی مشترکتان را حلاجی نمایید و به نقاط و قوّت ضعف خود، همسرتان و خانواههایتان بیندیشید. حقیقت آن است که راهکار شما برای مقابله با دخالتهای مادر شوهرتان تا به امروز کارساز نبوده و چه بسا ممکن است که در ارزیابی اصل ماجرا نیز دچار اشتباه شده باشید و همه آنچه که شما نام دخالت بر آن نهادهاید صرفاً یک ابراز نگرانی مادرانه باشد که اگر دقّت نمایید عیناً همین ماجرا البتّه با شکلی متفاوت در والدین شما نیز نسبت به زندگیتان وجود دارد؛ لذا به خاطر داشته باشید که در انتقال انتقادات خود نسبت به والدین همسرتان نیز به گونهای عمل ننمایید که شوهرتان گمان کند بدون منطق هستید، بلکه جا دارد با درایت و زیرکی ابتدا رابطه خود و همسرتان را از لحاظ سطح عاطفی و اعتماد به مرحلهای برسانید که او خود و شما را در یک جبهه ببیند، نه اینکه گمان کند اگر شما نکتهای را در مورد خانوادهاش به وی متذکّر میگردید یعنی اینکه میخواهید تلاش کنید او و خانوادهاش را ناقص جلوه داده و قصد تخریب آنها را داشته باشید.
3- اگر تا به امروز همه مشکلات موجود در روابط خود و همسرتان نظیر کتککاری، بددهنی و ... را برای خانواده خود بازگو نکردید، خواهشمندیم دست نگه داشته و یا از آنها بخواهید این مسأله را به فراموشی بسپارند و حداقل در این مرحله از ماجرا پای آنها را به روابط خود و همسرتان باز نکنید؛ زیرا کوچکترین گلایه از سوی آنها نه تنها کار را از آنچه هست بهتر خواهد کرد، بلکه ممکن است طرف مقابلتان را به لج و لجبازی کشانده و کار را از آنچه هست سختتر نماید؛ زیرا به یاد داشته باشید هر فردی برای اینکه بهتر رفتار کند، نیاز دارد احساس بهتری داشته باشد؛ چون هر روشی که موجب گردد احساسات منفی در طرف مقابل برانگیخته شود، یقیناً او را به سوی رفتار بهتر برنمیانگیزاند؛ بنابراین به دنبال راههایی باشید که با ایجاد هیجانات مثبت در همسرتان وی را به این سو برانگیزانید که برای پیشرفت و شادکامی شما و خود بکوشد.
4- به یاد داشته باش برندهها کاری را انجام میدهند که بازندهها دلشان نمیخواهد. اگر با زندگی بجنگید، همیشه بازنده میشوید، پس باید با دیگران کنار بیایید و با زندگی رابطه دوستی برقرار کنید.
5- از یاد نبرید که حفظ قدرت مرد، رمز خوشبختی زن است. مردان عاشق قدرتند و از آن لذت می¬برند. تا وقتی که به این حس شوهرتان پی نبرده باشید باید خواب خوشبختی را ببینید. اگر قدرت شوهرتان را نادیده بگیرید و یا از آن انتقاد کنید بدانید در جایی در رابطه¬تان مشکل پیش می¬آید؛ چرا که او دنبال کسی است که به قدرت¬هایش ایمان داشته باشد؛ لذا شما نیز به توانایی خود شک نکنید و با صداقت قدم پیش گذاشته و از طریق پیامک و ... با همسرتان تماس برقرار نمایید تا با ابراز عواطف و احساسات نسبت به همسر شرعی خود کاری نمایید که جدایی فیزیکی شما باعث جدایی قلبتان از یکدیگر نگردد، حتّی او را شُکّه نموده و از واکنش نامناسب خود در قبال مسائل موجود در زندگیتان به عنوان خامی دوران جوانی و ... عذرخواهی نمایید. به وی بگویید فقط خواستم مدّتی از همدگر دور باشیم تا قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم و حال میفهمم که زندگی بدون تو چه قدر برایم مشکل است. برایش هدیهای بفرستید و او را به کافیشاپ و یا هر جایی که لحظات خوشی را با یکدیگر در آنجا سپری نمودهاید، دعوت نمایید.
6- اگر رفتار همسرتان( بدون دلایل منطقی) ادامهدار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تأثیر مطلوبی نداشته، مراجعه حضوری نزد مشاور خانواده بسیار کارساز خواهد بود؛ زیرا گاهی اوقات متخصصان، متوجه جزییاتی در زندگی زناشویی میشوند که شاید زن و شوهر با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشند.
وسائل الشیعه، ج 14، ص 22.
بررسی علل استرس دانش آموزان و راههای درمان آن
پرسشنامه ها
آموزش خانواده
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |