ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ حيدريان 

با سلام وخسته نباشيد

من 1 ساله ازدواج کردم . هر بحثي که بين من و شوهرم پيش مي ايد بسيار مرا افسرده و مضطرب مي کند . خيلي از ايندم مي ترسم.ما همديگه رو خيلي دوست داريم ولي نميدونم چرا اين همه بحث بايد بينمون پيش بيايد.احساس ميکنم طپش قلب گرفتم . فشار سنگيني رومه .گاهي بحث هامون خيلي پيش پا افتاده و مسخرست. اين بحثا باعث ميشه عشق و علاقه کم بشه خيلي نگرانم خيلي .اخيرا دعواي شديدي بينمون اتفاق افتاد و شوهرم براي بار اول به من فحش داد اصلا باور نميکردم اين حرفو بزنه منم با گريه و زاري زنگ زدم برادرم بياد دنبالم چون هر چي بهش گفتم چرا با من اينطوري حرف زدي فايده اي نداشت و نميشد با حرف به دعوا خاتمه داد . وقتي زنگ زدم به برادرم همسرم اومد و عذرخواهي کرد و چون من خيلي ناراحت و عصبي بودم نپذيرفتم و دعوا ادامه يافت مادر و برادرم اشتيمون دادند . ميدونم اشتباه کردم به اونها گفتم ولي خيلي ناراحت بودم.از اين دعوا چند روزي ميگذره با هم اشتي کرديم ولي شور و هيجان سابقو نداريم و با بي حالي با هم حرف ميزنيم . خنده هي مصنوعي و...دوست ندارم ديگه از اين مشکلات ايجاد بشه . دوست دارم همه چي خوب باشه .اعصابم ضعيف شده . بايد چه کار کنم وقتي با حرف حل نميشه.کمک کنيد لطفا....ممنون