سئوال 11
موضوع : انتظار نامناسب والدین مانع ازدواج
دختری هستم که همیشه نمرات عالی مادرم همیشه انتظار 20داشت بلاخره لیسانس وفوق لیسانس را با نمرات عالی گذراندم پدرم مظلوم ولی مادرم توقعش زیاد است چندسالی است از زمان ازدواجم می گذردمن به یک خیاط راضی شده اما مادرم نگذاست ازدواج صورت گیرد انتظارش دکتر مهندس است سنم دارد زیاد می شود ومن هم دچار مشکلات روحی به نظر شما من چکار باید بکنم ؟چه راه حلی برای خانواده ام دارید؟
پاسخ مشاور
در خصوص مسألهای که مطرح کردهاید به چند نکته اشاره میکنم:
1. شاید بتوان گفت که مهمترین رویداد زندگی ما که چگونگی آن تا حد زیادی به نگرشها، انگیزههای پیدا و پنهان و رفتارهای ما بستگی دارد، رویداد ازدواج است. ازدواج و انتخاب همسر مسئلهای است که اگر عاقلانه، با احتیاط و به دور از شتابزدگی و تصمیمهای هیجانی انجام شود و فرد(چه دختر و چه پسر) همسر مناسب و متناسب خود را به درستی گزینش کند، درهایی از آرامش، عشق، معنویت و لذتجویی حلال در برابر او گشوده میشود و اگر خدای ناکرده انتخابی نادرست و از روی هیجانزدگی اتفاق افتد، ممکن است که بسیاری از فرصتهای خوب زندگی او تباه شده و در حسرت یک زندگی مطلوب، همواره تلخ کام بماند. یا مجبور شود که طعم گزنده جدایی را بچشد و یا عمری سردی و نامهربانی یک زندگی ناشاد و پرتنش را تجربه کند.
2. یکی از با اهمیتترین عوامل موفقیت، کامیابی، رضامندی از زندگی و نیز سازگاری با مشکلات و ناکامیهای آن، شناخت و تنظیم رفتارها در چارچوب قوانین و سنتهای خداوند در هستی است. جهانی که در آن زندگی میکنیم، جهانی است پیچیده و بنیان نهاده شده بر اسباب و علل مادی و فرا مادی. بدیهی است که توفیق ما در رسیدن به هدفها و نیز کنار آمدن با محرومیتها و ناکامیها، در گرو شناخت درست و واقعبینانه امکانات، محدودیتها، قوانین و سنتهای حاکم بر زندگی و در نتیجه، برنامهریزی و رفتار بر پایهی همین علل و اسباب میسر خواهد بود. بیتوجهی به اسباب و عوامل مؤثر در زندگی و در نظر نداشتن امکانات و محدودیتهای ما در این عالم، تنها پیامدش مضاعف شدن احساس ناکامی و از دست رفتن صبوری و سازگاری با دشواریها و درشتیهاست. آدمی باید بداند و بفهمد که در زندگی این جهانی او هرگز به هرچه میخواهد و میپسندد نخواهد رسید. این دنیا دنیای ناکامیها و نرسیدنهاست جهان اخرت است که در آن اهل ایمان به هرچه میخواهند و دوست دارند میرسند. قرآن کریم میفرماید: و ان الدار الآخره لهی الحیوان تنها جهان اخرت است که در آن زندگی اصیل و کامیابی حقیقی جریان دارد. و توصیف بهشت میفرماید: فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین در بهشت است که که هرچه جانها هوس کند و هر چه دیدهها طلب کند فراهم و در دسترس است. البته این قاعده تنها در ساحت نعمتها و لذتهای مادی ویا آمیخته با ماده جریان دارد و گرنه در کسب فضایل انسانی و دستیافتن به لذتهای معنوی و تملک نعمتهای لطیف باطنی محدودیتی وجود ندارد. در این عالم نعمتها و امکانات مادی محدود، ولی خواستههای آدمی نامحدود است و بدیهی است که وقتی میان عرضه و تقاضا تفاوتی فاحش وجود داشته باشد و تقاضا بسیار افزونتر از عرضه باشد، بسیاری از افراد به حق یا به ناحق، محروم میمانند.
ازدواج و تشکیل خانواده(چه برای دختر و چه برای پسر) نیز یکی از پدیدههای این جهانی است و از قواعد این دنیا مستثنا نیست. به جرأت میتوان گفت که نابسامانیها و مشکلاتی که امروز در مسأله ازدواج جوانان پدید آمده و شوربختانه در حال افزایش است بیش و پیش از آنکه متأثر از مسائل اقتصادی باشد (هرچند خود این مسائل از جمله عوامل مؤثر است) ریشه در نگرشها، ارزشها، فرهنگهای غلط و هدفگذاریهای نادرست و غیرواقعبینانه خود جوانان و خانوادههای آنها دارد. گاهی ارزشهای غلط و آسیبزنندهای مانند لزوم اتمام تحصیلات و یا کسب مدارج بالاتر دانشگاهی دختر به مانع بزرگی برای ازدواج او تبدیل میشود. دختران و خانوادههایی که میپندارند اگر دختر تحصیلات بالاتری داشته باشد حتما و الزاما از فرصتهای برتری برای انتخاب برخوردار میشود در سنین 18 تا 23 که بهار جوانی و شادابی آنهاست و خواستگاران فراوانی دارند تن به ازدواج نمیدهند و گمان میکنند با اتمام تحصیلات، پسرانی با شرایط بهتر از نظر مالی و اجتماعی به خواستگاری آنها میآیند. در حالی که پسران اغلب علاقه دارند با دختران کمسن و با فاصله زیاد سنی با خودشان، ازدواج کنند. اغلب پسران به دنبال دختران تحصیلکرده نیستند بلکه برای آنها (برخلاف دختران) زیبایی، متانت، خوشخلقی، قناعت و اصالت خانواده ملاکهای اصلی انتخاب یک دختر است. دختران پس از اتمام تحصیلات علاوه بر اشتیاق ورود به بازار کار، انتظارات بیشتری نسبت به سالهای قبل پیدا میکنند و این در حالی است که آهسته آهسته متوجه میشوند که دیگر نه تنها تعداد خواستگارانشان بسیار کاهش یافته که کیفیت خواستگاران نیز با انتظارات آنها و خانوادهشان همخوانی ندارد. آنچه که میتواند نظر مساعد دیگران را نسبت به یک دختر جلب کند تحصیلات نیست بلکه آراستگی ظاهر، متانت، الگویهای رفتاری مناسب، خوشخلقی، مهربانی، خوشزبانی و مهارتهای ویژه دختران مانند: خیاطی، آشپزی و ...است. دختران محصل نباید از این مسائل غفلت کنند و بپندارند، صرفا تحصیلات میتواند انگیزه لازم را برای مجذوب واقع شدن ایجاد کند.
3. از نگاه آموزههای اسلامی در مسأله انتخاب همسر، چه برای دختر و چه برای پسر، آنچه در درجه نخست اهمیت است توجه به ملاکهای مطلق، اصلی و اصیل است که به هیچروی و با هیچ بهانهای نمیتوان و نباید آنها را نادیده گرفت و آن ملاک ایمان، اخلاق، اصالتخانوادگی و سلامت جسمی و روانشناختی است. باقی ملاکها مانند زیبایی، تحصیلات، موقعیتاجتماعی و شغلی، سطح درآمد و نزدیکی موقعیت اقتصادی خانوادهها...در درجه بعدی قرار دارند. هرچند تشابه بالای همسران در ملاکهای فرعی، ضروری نیست ولی در این ملاکها تفاوت چشمگیری هم نباید داشته باشند. اگر برای دختر و پسر، یکی از ملاکهای فرعی (مثلا زیبایی زن برای پسر و تمکن مالی مرد برای دختر) خیلی مهم و برجسته است، به گونهای که نمیتواند به آسانی از آن عبور کرده و به خاطر وجود ویژگیها و ملاکهای اصلی، از آن چشم بپوشد، آن ملاک فرعی دیگر فرعی نبوده و برای آن فرد ملاک اصلی خواهد بود. اگر در انتخاب همسر وجود ملاکی برای شما آنچنان مهم است که ممکن است بر روابط عاطفی و میزان پذیرش فرد به عنوان همسر تأثیر میگذارد، باید به آن توجه کرده و با بیاعتنایی از کنار آن عبور نکنید. از دیدگاه اسلام تحصیلات مرد و زن، یک ارزش و ملاک قابلتوجه به حساب میآید و اگر دختر یا پسر علاوه بر داشتن ایمان، اخلاق و برخورداری از یک خانواده شریف و نجیب، از تحصیلات بالا هم برخوردار باشند، بسیار مطلوب و قابل ستایش به شمار آمده و امتیازی پرارزش تلقی میشود. آنچه که اسلام و پیشوایان دین بر آن اصرار دارند این است که دختر و پسر نباید به بهانه تحصیلات بالای همسر، نسبت به موضوع ایمان و اخلاق و اصالت خانوادگی کمتوجهی کرده و چنین بپندارند که تحصیلات بالا میتواند فقدان و یا کمبود ملاکهای اصلی را جبران کند. هم تجربه این واقعیت را تأیید میکند و هم دین بر آن تأکید دارد که علم و تحصیلاتی که همراه و همپای ایمان و اخلاق نباشد به جای آن که دردی را درمان کند و سودی برساند، خود به دردی بیدرمان و زیانی سختجبران تبدیل میشود.
به قول سنایی:
چو علم آموختی از حرص وانگه ترس که اندر شب چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا
ایمان، اخلاق نیکو، آراسته بودن به فضایل انسانی و برخورداری از یک تربیت مطلوب میتواند جای خالی تحصیلات رسمی را پر کند، ولی تحصیلات، هرگز توان آن را ندارد که مرهمی بر درد بیدرمان فقدان دینداری و اخلاق انسانی باشد. اساسا زندگی مشترک و تشکیل خانواده بر محور عشق، احترام، امنیت و حمایت عاطفی، گذشت، صبوری، ایثار و اعتماد متقابل زن و مرد است که شکل گرفته و به بالندگی میرسد. به صراحت و با تکیه بر تجارب انبوه مشاورهای میتوان ادعا کرد که تحصیلات رسمی دانشگاهی و نه حتی حوزوی، هیچگونه تأثیر جدی و مهمی بر بهبود و بالندگی زندگی مشترک ندارد. آنچه مهم و تأثیرگذار است داشتن بینشها و نگرشهای مطلوب و واقعبینانه، مهارتهای کارآمد و الگوهای رفتاری سالم و منطبق بر معیارهای الاهی و اخلاقی است که اینها ارتباط مستقیمی با تحصیلات رسمی ندارد. هم من و هم شما بسیاری از افراد را در اطراف خودمان دیده و میبینیم که هرچند از سواد رسمی محروماند و یا بهره اندکی از آن دارند، اما فضایل اخلاقی، افکار بلند و تجارب پرارزشی دارند که زندگی و ارتباط با آنها را گوارا و سودمند میکند. در مقابل، بسیاری از افراد تحصیل کرده را میشناسیم و یا با آنها برخورد کردهایم که علم و سواد آنها نتوانسته است مانع از آزاردهندگی بوی تعفن خودخواهی و خودپسندی آنها شود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر مردی به خواستگاری دخترتان آمد که دین و اخلاق او مورد رضایت و پسندیده است حتما او را تزویج کنید و اگر چنین نکنید0(و بر اساس ملاکهای مادی و صرفا دنیایی رفتار کنید) به زودی فتنه و فسادی بزرگ زمین را فراخواهد گرفت!!! اگر سری به دادگاههای خانواده بزنید قطعا زنان و مردان تحصیلکرده فراوانی را خواهید دید اما به ندرت میتوانید از مردان و زنان حقیقتا با ایمان و اخلاق در آنجا سراغی بگیرید.
4. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد پرهیز ا ازدواجهای واکنشی است. واقعیت این است که انگیزههای گوناگونی ممکن است ما را به سمت یک رفتار هدایت کند که گاه برخود ما نیز پوشیده است. در مسأله مهمی مانند ازدواج نیازهایی مانند نیاز عاطفی، فرار از تنهایی، عزتنفس پایین، احساس حقارت و نیاز به عزت اجتماعی، رفاه مادی، کاملگرایی مذهبی و اخلاقی... انگیزهایی، برای رفتن به سمت ازدواج و انتخاب یک فرد است؛ این انگیزه ها اگر چه برای شروع و گرایش به ازدواج مفید و مؤثراند، اما یقیناً معیار خوب و کاملی برای انتخاب همسر نیستند. یکی از انگیزههای مخرب و آسیبزننده در انتخاب همسر این است که دختر در شرایطی قرار میگیرد که احساس میکند دیگر خواستگار مناسبی نخواهد داشت و از اینده خود و تنهایی و محرومیت از ازدواج دچار ترس و ناامیدی می شود و به خاطر همین به مردی پاسخ مثبت می دهد که به هر علتی قلبا راضی به ازدواج با او نیست. ازدواج واکنشی ازدواجی از سر ترس، شیفتگی، رقابت، احساس تنهایی، فرار از شرایط رنجآور خانه پدر،... و هر انگیزه دیگری است که فرصت یک انتخاب عاقلانه و حکیمانه را از دختر میستاند و او را سمت انتخابی می برد که به جای رضایتمندی و احساس کامیابی دلخوری و احساس ناکامی دائمی را به دنبال دارد. ازدواج تنها یکی از فرصت های زندگی است و نه همه آن!!! یقینا مجرد ماندن بهتر و حکیمانه تر از ازدواجی پر تنش و از سر اجبار و نارضایتی است. بنابر این باید توجه داشته باشید که هرچند نگرشها و ملاکهای مادر شما نادرست و غیراسلامی است اما مراقب باشید که برای فرار از فشارهای مادر و یا ترس از مجرد ماندن، به انتخاب نادرست و غیر حکیمانه تن ندهید.
5. شما با توجه به سن و تحصیلات، در موقعیتی نیستید که مادرتان برای ازدواجتان تصمیم بگیرد. هرچند احترام به مادر و نظرخواهی از او امری پسندیده و اخلاقی است اما کسی که باید انتخاب کند شما هستید. بر این اساس اگر خودتان با استدلال منطقی و همراه با احترام و محبت نتوانستید نگرشهای ایشان را نسبت به شرایط و ملاکهای همسر مناسب و محدودیتهایی که هم اکنون با آن مواجهید تغییر دهید، میتوانید از کسی که مادر برای سخن و قضاوت او ارزش و احترام قائل است کمک بگیرید. در صورتی که مادرتان نخواهد از موضع خود کوتاه آمده، افکار خود را اصلاح کند و به یک ازدواج سالم و مطلوب برای شما تن دهد، دیگر مسؤولیتی برای جلب نظر ایشان ندارید و هرچند با مخالفت ایشان مواجه شوید با کسی ازدواج کنید که مناسب شماست. اگر به هر علت نمیتوانید رو در رو با ایشان گفتگو کنید و ایشان حاضر به شنیدن استدلالهای شما نیست میتوانید به ایشان نامه بنویسید و از رفتارها و نگرشهایشان گلایه کنید و شرایط خودتان را به طور شفاف توضیح دهید. بدون آنکه به مادرتان بیاحترامی کنید برای مدتی ناراحتی و نگرانی خودتان را در چهره و رفتارها نشان دهید. با پدرتان درباره مسائل گفتگو کرده و ایشان را با خود همراه کنید. با ایجاد انگیزه و تحرک در پدر، موضع خودتان را در تصمیمگیری ها تقویت کنید.
6. یکی از باورهای رایج ولی نادرست در میان خانوادهها این است که حتما باید بنشینند و دست روی دست گذاشته و منتظر باشند تا کسی در خانه آنها را کوبیده و از دخترشان خواستگاری کند. در حالی که چنین نگرشی نه ریشه در آموزههای دین دارد نه کاری منطقی به شمار میرود و نه در این دنیای پیچیده و پرغوغای کنونی واقعبینانه به نظر میرسد. میتوان به شکلهای دیگری این مسأله را پیگیری کرد که هم آبرو و ارزش دختر مصون بماند و هم زمینه آشناییها، خواستگاریها و ازدواجها فراهم شود. مثلا خانوادهها میتوانند مرتبا به خویشان، همسایهها، دوستان... خود گوشزد کنند که دخترشان آماده ازدواج است و ضمنا ملاکها و شرایط خودشان را نیز توصیف کرده تا اگر پسری را میشناسند که متناسب و مناسب دختر آنهاست معرفی کنند. در میان نهادن موضوع با آقایان و خانمهایی که به صورت خودجوش و داوطلبانه و یا حتی با انگیزههای مادی ولی سالم، برای معرفی جوانان فعالیت میکنند از جمله این راهکارهاست. دختران دانشجو اگر در محیط دانشگاه، جوان لایقی را زیر نظر داشتند و احساس کردند میتوانند فرد مناسبی برای همسری آنها باشد میتوانند مسأله را با یکی از استادان خانم و میانسال خود در میان نهاده و بخواهند که واسطه آشنایی و معرفی آنها باشد (البته باید مسأله آشنایی و خواستگاری تنها با حضور و اطلاع خانوادهها انجام شود). متأسفانه با رشد روزافزون شهرنشینی، کم و بیکیفیت شدن روابط خانوادگی و اجتماعی، غلظت روحیه فردگرایی و لذتجوییهای فردی و به عبارت روشنتر شیوع فرهنگ مادی غرب، فرهنگ و روحیه خیرخواهی و همدلی و همکاری در میان مردم تضعیف شده و به خاطر همین، بر خلاف گذشته کمتر کسانی پیدا میشوند که به طور داوطلبانه و با نیت الاهی برای ازدواج جوانان پادرمیانی کنند.
برخی دختران گرفتار عزلتگزینی و روابط محدود و کمدامنه اجتماعی هستند و همین مسأله باعث میشود دختر ناشناخته مانده و ویژگیهای مثبت او پنهان بماند. دختران باید ضمن رعایت مرزهای شرعی و اخلاقی، حضوری پررنگ در ارتباطات اجتماعی داشته باشند تا دیگران آنها را بشناسند و به خصوصیات اخلاقی، فکری، رفتاری، خلقی، هنری، زیباشناختی...آنها آگاهی یابند. حضور مستمر و شاداب در مهمانیهای فامیلی و خانوادگی، مسجد، مراکز و محافل مذهبی و فرهنگی و داشتن روابط گرم و صمیمانه با دوستان هم جنس خود در محیطهای علمی و فرهنگی...میتواند به معرفی آنها کمک کند. خانوادهها هم میتوانند، با توسعه روابط خود و برگزاری مهمانیهای سالم، ضمن تقویت صلهرحم، به طور مستقیم و غیرمستقیم، دختران خود را معرفی کرده و زمینه آشنایی و توجه دیگران برای خواستگاری از آنها را فراهم کنند.
7. بدون تردید، از یک سوعلم ما، عقل ما، تجارب و امکانات مادی و معنوی ما، برای تشخیص سودها و زیان هایمان در همه مسایل زندگی، بسیار محدود، و از سوی دیگر، واقعیات، روابط و عوامل پیچیده و پرشماری که نه بدانها آگاهی داریم و نه قادر به کنترل آنها در جهت منافع خویشیم، ما را از دست یابی به همه خواسته هامان باز میدارد. و درست به همین خاطر است که لزوم دعا، خواستن از خدا و توسل به روح پاک اولیای الاهی، به وضوح احساس میشود. در کنار تلاش ها، هدف گذاری ها، مشورت ها، برنامه ریزی ها و تدبیرها و انجام آنچه را که می دانیم و می توانیم، ضروری است که همواره از خدای حکیم و مهربان خاضعانه و متضرعانه بخواهیم، بهترین ها را روزیمان کند. خواندن نماز حاجت و پس از آن طلب خیر از خداوند، خصوصا در خواست همسری مؤمن و مهربان، مداومت بر ذکر یا انیس، خواندن نماز جعفر طیار، خواندن آیه کریمه ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه در قنوت هر نماز، و مداومت بر تلاوت آیه ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما و توسل به روح پاک و مطهر اولیای مقرب خداوند، برای این امر توصیه شده است.
8. اگر به فرض، دختری با رعایت همه آنچه گفته شد، باز هم از داشتن خواستگار مناسب و نعمت ازدواج محروم بماند، باید مطمئن باشد که در این محرومیت، حکمتی نهفته است. بسا چیزهایی که خیر خود می پنداریم و در حقیقت به ما زیان خواهند رسانید و بسا چیزهایی که زیان خود گمانشان می کنیم، اما خیر ما را به دنبال دارند(بقره/ ). گاهی مصلحت دختر در مجرد ماندن اوست، و با ازدواج شرایط نا مطلوبی در انتظار او خواهد بود. ازدواج، تنها یکی از فرصت های بی شمار شاد زیستن و بالندگی ماست نه همه آن! دختران مجرد بسیاری را، سراغ داریم، که کوشیده اند، با توجه به جنبه های دیگر زندگی و شکوفا کردن ظرفیت های گوناگون شخصیتی و رفتاری خود، معنایی ارزشمند برای زندگی بیافرینند. کم نیستند زنانی که هرچند از ازدواج محروم مانده اند، اما در علم آموزی، موقعیت های اجتماعی، هنرمندی...انسان های موفق و قابل تحسین و احترامی هستند.
سئوال 62 - ارتباط با مادر شوهر
پرسشنامه ها
رمز پیروزى مردان بزرگ
تکنیک خاموشی
مشاوره رهنما
سئوال 61 : لجوج وخودرأی بودن همسر
معرفی کتاب
آموزش خانواده
وقتی کسی را دوست دارید
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]