استرس در دانش آموزان
استرس خیلی زود و از دوران کودکستان شروع می شود . استرس بازی را به رقابت در ورزش و کوشش برای برتری و دوستی را به روابط اجتماعی تبدیل می کند .
به گفته یکی از کارشناسان دانش آموزان در وضعیتی قرار می گیرند که باید مرتباً پیشرفت کنند و آنها احساس می کنند که از هیچ حمایتی برخوردار نیستند . کودکان در محیطی قرار گرفته اند که آنها را بخاطر خودشان نمی خواهند بلکه آنها را برای موفقیت هایشان دوست دارند همه این عوامل استرس را می سازند .
استرس و دیسترس :
یک روانپزشک اطفال می گوید : شما بدون استرس زنده نیستید . او می گوید درگیر و تحت فشار بودن باعث می شود که شما چیزهای جدید را یاد بگیرید و مغز شما عملکرد خود را حفظ کند .
در تمام تئوریهای اصلی یادگیری استرس وجود دارد اما اگر استرس با تکامل تداخل داشته باشد این یک مشکل است . گاهی با استرس خیلی زیاد اطفال کارآئی خود را از دست می دهند .
این یک مسیر باریک و ظریفی است که والدین باید تعادل را در آن حفظ کند از طرفی هر کودک نیاز به محدودیتها و راهنمائی های متناسب با سن خود را دارد . و از طرف دیگر اغلب والدین مانع طی شدن روند طبیعی یادگیری می شوند . یک متخصص تکامل کودکان می گوید : برای اینکه کودکان وظایف خود را انجام دهند نیاز نیست آنها را تحت فشار قرار دهیم ولی همچنین می گوید : بازسازی انگیزه درونی کودکان مهمترین نکته می باشد . بجای دادن پاداش نقدی برای نمرات عالی به آنها بگوئیم که به آنها افتخار می کنیم . انجام وظایف برای جایزه مهمترین چیزی نیست که باید یاد بگیرند .
این عمل آنها را طوری بار می آورد که در آینده فقط برای پول کار کنند و همیشه از شغل خود ناراضی باشند . این مسئله عادلانه نیست که پدر و مارد بیش از آنچیزی که خود انجام می داده اند از کودکان خود بخواهند همچنین والدین اغلب فقط به موقعیت فرزندان خود می اندیشند و تحمل هیچ چیز بجز عالی بودن را ندارند .
ما بعنوان اولیاء مدرسه و والدین باید به خود یادآوری کنیم که معمولاً همه افراد همیشه در سطح عالی نیستند و ما نیز اینطور نبوده ایم . اگر کودکی بعلت استرس دچار عدم تحمل شود خانواده باید مشکل کودک را با یک روانپزشک یا روانشناس در میان بگذارند .
پیشگیری از استرس مدرسه :
نکات لازم برای پیشگیری از تبدیل استرس مفید به دیسترس ( پریشانی )
1 - زمانی را با کودکان خود سپری کنید . سعی کنید محیط خانه برای بچه ها باثبات باشد .
2 - در مورد قوانین خانه با هم مذاکره کنید . ( شامل مجازاتهای قانون شکنی ) و این قوانین را اجرا کنید .
3 - فقط با بچه ها صحبت نکنید بلکه با آنها ارتباط برقرار کنید . بچه ها چه وقت بدرفتاری می کنند بجای اینکه آنها را تنبیه کنید سعی کنید رفتار آنها را درک کنید .
به حرفهای فرزند نوجوان خود توجه کنید . نیازهای آنها را بفهمید و قبول کنید و بدانید که مدرسه یک روند طولانی مدت می باشد .
یک موفقیت یا شکست مقطعی سرنوشت کودک را تعیین نمی کند . ما اولیاء می توانیم و باید یاد بگیریم که بپذیریم آینده غیرقابل پیش بینی است .
کاری که می توانیم بکنیم این است که عشق و حمایت و حضور دائمی خود رانشان بدهیم . مهمترین پیام این است که ما با آنها هستیم و ما آنها را دوست داریم و از آنها حمایت می کنیم یک قسمت از این حمایت تنظیم کردن یک برنامه روزانه است .
برنامه روزانه به کم کردن استرس کمک می کند . تثبیت زمان معین برای خوابیدن ، بیدار شدن ، حمام کردن در هر سنی مهم است . این کار همچنین باعث می شود که بچه ها یاد بگیرند تا در آینده برای خود برنامه ریزی کنند . در شروع مدرسه یک برنامه هفتگی را تعیین کنید و درباره آن با هم صحبت کنید .
ارتباطات باعث می شود که بچه ها از اشتباهات خود درس بگیرند . بچه ها باید بدانند که ما همیشه به آنها کمک می کنیم تا مشکلاتشان را حل کنند و این مسئله منجر به پیشگیری از بدرفتاری آنها می شود وقتی بچه ها از شما همیشه انتظار تنبیه دارند کاری را که می خواهند انجام بدهند به شما نمی گویند باید بین ایجاد محدودیت ، آمادگی برای برقراری ارتباط و تنبیه تعادل وجود داشته باشد .
در سنین مختلف استرس متفاوت می باشد ، در اینجا انواع استرس در کودکان دبستانی ، راهنمائی و دبیرستانی توضیح داده می شود .
کودکان دبستانی نمی توانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند . آنها در حال افزایش مهارتهای اجتماعی می باشند . آنها یاد می گیرند که چطور دوست پیدا کنند ، رفتارهای تهاجمی خود را کنترل کنند و اضطرار و هیجانات خود را کنترل کنند . اگر معلمین و اولیاء با این مسائل بعنوان اصول تکاملی طبیعی برخورد نکند این مسائل به منابع استرس زا تبدیل می شوند .
بچه ها در سنین شروع دبستان آماده یادگیری هستند بهمین دلیل سن شروع مدرسه در این سن می باشد . آنها باید مشتاق و آماده یادگیری باشند بنابراین ایجاد اشتیاق برای یادگیری کلید اصلی می باشد لذت یادگیری بطور طبیعی در آنها وجود دارد . وقتی که آنها شروع به یادگیری خواندن و سایر مهارتها می کنند کمک کردن به آنها برای افزایش این اشتیاق باعث پیشرفت بیشتر آنها می شود .
علائم استرس دبستان شامل :
1 - ترس و کابوسهای شبانه :شکایاتی مانند دل درد و سردرد نشان می دهد که اطفال تحت استرس هستند و والدین این دردها را بیش از یک بیماری جسمی می دانند .
این مشکل چیزی نست که کودک آنرا از خود ساخته باشد .
کودکان بوسیله سردرد و دل درد می خواهند از چیزی فرار کنند اما این یک مشکل واقعی است و می تواند راهی باشد برای اینکه آنها خود را با استرس ها تطابق بدهند .
2 - منفی بافی و دروغگوئی :
راه مقابله با این مسئله این است که والدین بدون اینکه دروغ کودک را تأکید کنند آنرا بزرگ نکنند و به او بگویند اگر اینطور بود خیلی خوب بود . به این طریق والدین نه دروغ را قبول کرده اند و از طرفی احساسات او را نیز سرکوب نکرده اند و به این وسیله اولیاء و کودک می توانند با هم صحبت کنند . شما می دانید که منشأ دروغ چیست کودک واقعاً دوست دارد که آرزوهایش عملی شود .
3 - محرومیت و خجالتی بودن افراطی:
شما اخلاق بچه خود را می شناسید ، همه بچه ها با یک سرعت بالغ نمی شوند . بعضی از بچه ها در پذیرش بعضی از چیزها کند هستند . اگر فرزند شما زود عصبانی شده و پرخاشگری می کند و زودتر از بقیه آشفته می شوند به آنها کمک کنید تا راهی برای تخلیه هیجانات خود پیدا کند . اگر کودک شما نیاز دارد بعد از مدرسه تحرک داشته باشد به او پیشنهاد کنید ورزش کند و اگر فرزند شما نیاز به آرامش دارد به او توصیه کنید به موسیقی گوش کند .
در زمان گفتگوهای دونفره از آنها سئوالات کلی نپرسید بلکه با آنها بیشتر صحبت کرده و سئوالات
جزئی تر را بپرسید .
دوره راهنمائی
این کودکان در حال عبور از طفولیت به بزرگسالی هستند . در هر حال دوران سختی را سپری می کنند .
با وجود تغییرات زیاد کودکان دوره راهنمایی ممکن است احساس ناتوانی در برابر وضعیت های مختلف داشته باشند . در حالیکه قبلاً براحتی با مشکلات روبرو می شدند .
ورود به دوره راهنمائی باعث تغییر محیطی ناگهانی می شود که می تواند کاملاً ناراحت کننده باشد . کودکان ما زمانی که به خانه برمی گردند کاملاً تحت استرس هستند و لازم است با آنها صحبت کنیم این زمانی است که ما باید به حرفهای آنها گوش کنیم و بگوئیم بله . این مسئله واقعاً مشکل و برخورد با آن سخت است . آنان باید بفهمند که شما مشکل آنان را حس می کنید و در خانه احساس امنیت و راحتی کنند .
این نکات ساده بنظر می رسند ولی مهم این است که مرزها را رعایت کنیم کلید اصلی صبر است .
وادار کردن نوجوانها به صحبت خیلی سخت است و آنها به راحتی حرف نمی زنند . آنها مایل هستند فقط با دوستانشان صحبت کنند . پیدا کردن زمانی برای صحبت با نوجوانان شاید نیازمند این باشد که با آنان به فروشگاه بروید یا هنگام خواب کنار آنان دراز بکشید . زمانهائی را پیدا کنید که آنها حاضر به گفتگو باشند . فکر کنید که چگونه باید سر صحبت را باز کنید .
این یک توهم است که نوجوانان نمی توانند روابط خوبی با والدینشان داشته باشند . برای نوجوانان حیاتی است که بتوانند با افراد بزرگسال صحبت کنند . چیزی که آنها دوست دارند در مورد آن با شما صحبت کنند شما را شگفت زده خواهد کرد . ممکن است موضوع صحبت مسائل خانوادگی ، مسائل جنسی یا صلح جهانی باشد . مسئله ای که بر ذهن آنها سنگینی می کند بسیار سنگین تر از چیزی است که ما فکر می کنیم و آنها می خواهند در مورد آن بحث کنند .
نوجوانها فکر می کنند نمی توانند روابط خوبی را با همسالان خود حفظ کنند همچنین آنها نمی خواهند شکست بخورند .
با آنها به شکل مهربانانه و حمایتی رفتار کنید . این اطمینان را به آنها بدهید که می توانند مشکلات خود را در خانه حل کنند . راه حل سریع و راحتی وجود ندارد. و نیاز به تأمل و تفکر دارد . انجام وظایف توسط والدین به نسبت زمان دبستان وقت بیشتری می گیرد .
آنها به ما نیاز دارند با مرزهای مشخص بین ما و آنها .
آنها نیاز دارند که زندگی والدینشان با ثبات باشد و همانطور که ماجراهای مختلفی در زندگی آنان رخ می دهد زندگی والدین همیشه باثبات در جای خود قرار دارد .
دبیرستان :
یک مسئله مهم برای بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی اجبار والدین برای فرستادن آنها به دبیرستانی است که فکر می کنند بهترین است .
دانش آموزان دبیرستانی کاملاً آگاه هستند که برای ورود به دانشگاه باید تلاش زیادی بکنند . همانند کودکان این استرس می تواند باعث نمرات پائین و رفتارهای معکوس شود .
پاسخ به استرس می تواند خود را به شکل ایجاد اختلالات در خوردن و مشکلات اجتماعی نشان دهد . این علائم را بشناسید و برای مقابله با آن آماده باشید .
مراقب تغییر در وضعیت نمره ها ، میزان توجه ، کند عمل کردن ،فقدان پاسخ دهی در کلاس یا منزل باشید .
تغییرات ممکن است به شکل انزوا یا یک فعالیت برعکس مثل موزیک عجیب و غریب خود را نشان دهد . مراقب استفاد زیاده ازحد از اینترنت باشید بخصوص زمانیکه وقت زیادی را در اتاق های گفتگوی اینترنت می گذرانند .
بهرحال دوری از ارتباط طبیعی با سایر مردم می تواند علامتی از یک مشکل باشد .
راه حل ؟
اگر چه ممکن است بسیار ساده و پیش پا افتاده بنظر برسد ولی زمان کافی را با کودکان خود نمیگذرانیم .
همچنانکه سن نوجوانان بالاتر می رود والدین بجای اینکه کارگردان باشند بیشتر نقش مربی را پیدا می کنند .
اصل و مبانی ارتباط با سایر افراد و حضور در مکانهای مختلف باید وجود داشته باشد .
والدین باید تا حدی از کنترل فرزند خود دست بکشند ! البته زیر نظر داشتن فرزند در این زمان از همیشه مهمتر است .
وقتی فرزندان ما کوچکتر هستند ما امیداواریم که به آنها یاد داده باشیم که چگونه لباس های خود را بپوشند و وقتی بزرگتر می شوند امیدواریم که آنها را به حدی رشد داده باشیم که تصمیم صحیح بگیرند .
نوجوانان در معرض خطر هستند و وظیفه ما این است که ببینیم کجا هستند و با چه کسانی معاشرت می کنند . باید مراقب زمان ورود و خروج آنها از منزل باشید . رفتار با آنان باید همانند رفتار یا بزرگسالان باشد یعنی شما به آنها بگوئید که کجا بودید و آنها نیز همین را به شما بگویند .
قدرت تأثیر سخنان مثبت
وقتی جودی فُستر جایزه اسکار را به عنوان بهترین هنرپیشه فیلم دریافت کرد او از مادرش قدردانی کرد بخاطر اینکه مادرش به او گفته بود « همه نقاشیهای او مثل پیکاسو است و هرگز نباید از چیزی بترسد » . این لغات در دوران نخستین کودکی به او گفته شد و باعث افزایش اعتمادبنفس در او گردید که در نهایت منتج به دو جایزه آکادمی شد . ولی چه اتفاقی می افتاد اگر بجای جملات بالا گفته می شد « با نقاشیهایت منو اذیت نکن . تکالیفت را تمام کن . شما هرگز یک هنرمند نمی شی . لغات و عبارات انتقادی یک اثر پایدار روی کودکان می گذارد و در خیلی از مواقع آثار آن می تواند بسیار مخرب تر از آسیب بدنی باشد . درست است که این لغات در یک زمان کوتاه گفته می شود ولی اثر آن مثل صدای آنکه « من تو را دوست ندارم » سالیان سال می ماند . « چوب و سنگ می تواند استخوانهایم را بشکنند ولی اسم گذاشتن ، لقب دادن ها ، کلمات منفی ، عبارات منفی هرگز ضرر نمی رساند . » یک دروغ آشکار است این لغات نه تنها آسیب می رسانند بلکه جراحتی ایجاد می کنند که یک عمر زمان می برد تا بهبود یابد . هر آنچه کودکان می شنوند همان می شوند . مطالب زیر درباره قدرت تأثیر کلمات بر زندگی کودکان می باشد . کلمات بر افراد اثر می گذارد . هر لغت و جمله ای که به کودکان گفته می شود به همراه خود پیام مهمی درباره کودک و رابطه او با دنیای خویش دارد . هنگامی که کودک پیامهای دریافتی را درونی می سازد این پیامها تبدیل به یک باور می شوند که تجربیات آینده او را معین می کنند حتی اگر او از این باور ناآگاه باشد آن باور هنوز هم اثرات خود را بر همه شئونات زندگی او دارد . متأسفانه کودکان به آن توانایی نرسیده اند تا مطالبی را که به ذهنشان وارد می شود جداسازی کنند و مانع بعضی از آنها شوند . آنها نمی توانند بگویند « من این تعریف را می پذیرم و آن انتقاد را نمی پذیرم » . دیدگاه یک کودک نسبت به والدینش به عنوان اینکه آنها عقل کل هستند و همه چیز را می دانند و سخنانشان مثل یک قانون و حکم قدرتمند است ، می باشد . ابتدا او یک شنونده ای منفعل در برابر والدینش است . بعداً کودک می تواند بازگردد و برنامه های اولیه خود را بازنگری کند . در امریکا خیلی از زندانیان معتقدند پیامهای اولیه ای را که از والدینشان دریافت کرده اند این بود : « یکی از همین روزها سر از زندان در می آوری » در زیر مثالهایی از اثرات کاربرد منفی لغات در زندگی کودکان را ملاحظه می کنید .
تجربیات زیر آثار کاربرد نادرست جملات یا لغات را نمایان می سازد ، هر چند که هنوز هم ممکن است در زندگی شما بکار برده شود . به دوران کودکی خود بازگردید و لغات ، اصطلاحات ، جملات منفی که توسط والدین ، دوستان ، معلم و ... به شما گفته شده است را به یاد بیاورید امواج کلمات ، جملات منفی بکاربرده شده مکرراً به گوشتان می رسد عبارات زیر باعث تجدید خاطره در شما می شود . کلماتی که آسیب و آزار می رساند
|
با پرخاشگری و نافرمانی فرزندم چه برخوردی داشته باشم !
روش محروم کردن TIME OUT
محروم کردن شکل گسترده تری از بی اعتنایی است و در مواقعی که رفتار کودک کاملاً نامطلوب است و باید از محیط اجتماعی دور شود بکار می رود . محروم کرن یک پیام بسیار قوی به کودک می دهد و آن اینکه رفتار تو قدری غیر قابل قبول است که لازم است مدتی تنها بمانی تا به رفتار خود فکر کنی و آن را اصلاح سازی . محروم کردن را می توان برای کمک به کودک در پیروی از دستورات? تکمیل کارها و وظایف? اطاعت از قوانین خانه و یادگیری مهارتهای مراقبت از خود? کاهش نافرمانی و پرخاشگری?دست انداختن دیگران ومقابله به جویی قابل استفاده کرد .
محروم کردن باید محدود به 5 دقیقه شود به استثنای کودکان 2 یا 3 ساله که زمان محروم کردن آنها 2 یا 3 دقیقه خواهد بود وقتی 5 دقیقه تمام شد کودک باید 30 ثانیه ساکت بماند تا از محرومیت خارج شود .
اگر پس از 30 ثانیه نتوانست سکوت را تحمل کند ? 5 دقیقه دیگر محروم می شود تا بالاخره بتواند خود را برای 30 ثانیه کنترل کند . خارج شدن از محرومیت همیشه یک «خارج شدن مشروط»است یعنی بیش از این که کودک از محرومیت خارج گردد باید 30 ثانیه ساکت شود و موافقت کند کاری را که از او خواسته شده بود انجام دهد یا به خاطر کار زشتی که انجام داده بود عذرخواهی کند . مکانی که کودک را برای محروم کردن به آنجا می برید خسته کننده باشد نه سرگرم کننده و همچنین ترسناک و تاریک نباشد .
برخی مادران مجبورند کودک خود را با دشواری زیاد به طرف اتاقش ببرند بطوریکه متحمل یک جنگ فیزیکی با وی می شوند . این نوع برخورد فیزیکی باعث آسیب یافتن رابطه والدین با فرزند می شود در چنین حالتی توصیه می کنیم که فقط از روشهای غیر فیزیکی مانند به او بگویید یک حق انتخاب دارد یا ده دقیقه محروم می شود یا این که یکی از مزایای خود را از دست می دهد مثل اینکه 2 ساعت از بازی کردن یا تلویزیون تماشا کردن محروم است
مادران شاغل و ارتباط با فرزندان
با توجه به نقش سازنده زنان در عرصه های مختلف و با در نظر گرفتن مسئولیت های سنگین زنان فعال در اجتماع که همزمان بار مسئولیت و وظایف خانوادگی را نیز به عهده دارند می توان گفت بزرگترین وظیفه زن مادر شدن و شیرین ترین ثمره زندگی فرزند است .
کلید تندرستی کودک در دست مادر است . کودکان سرمایه های فردای جامعه هستند و کودکان حساس ترین و آسیب پذیرترین گروه اجتماع را تشکیل می دهند .
مادران شاغل باید سعی کنند کیفیت رسیدگی را در زمانی که در خانه هستند بیشتر کنند و برای جبران ساعات دوری از فرزند تلاش نمایند . هنگامی که در منزل هستند اوقات بیشتری را با فرزندانشان سپری کنند .
« فکر کنید اوقات خود را با بچه ها چگونه می گذرانید و فهرستی از آن تهیه نمایید . »
اگر در حال غذادادن به بچه هستید با او حرف بزنید ، نوازشش کنید و برایش شعر بخوانید .
اگر در حال حمام کردن او هستید ، او را با لبخند زدن و خندیدن خوشحال کنید .
اگر در حال پختن غذا هستید ، از فرزندتان کمک بخواهید با او صحبت کنید و بخندید .
هنگام رساندن فرزندتان به مهدکودک و یا مدرسه ... وقت خوبی است که با او صحبت کنید و به حرفهایش گوش دهید .
زمانی را برای بازی کردن با بچه ها در نظر بگیرید .
وقت معینی برای مسواک زدن ، حمام کردن و سایر کارهای روزانه داشته باشید تا نظم در انجام کارها را بیاموزد .
به او بگویید که دوستش دارید و بدینوسیله امنیت عاطفی در او ایجاد کنید ، چرا که اعتماد بنفس کودکان و روحیه قوی آنها وابسته به احساس چنین امنیتی است .
اگر شما برای نگهداری فرزند خود پرستار گرفته اید دفتری تهیه کنید و از او بخواهید که با یادداشت در مورد فرزندتان ، شما را در فعالیتها و برنامه هایش شریک کند ، مانند داستانهای مورد علاقه ، عادات خاص غذایی ، نوع بازی و ... شما هم می توانید یادداشتهایی را برای پرستار فرزندتان بنویسید .
در نتیجه شما بهترین راهها را انتخاب نموده اید و با وجود کمبود وقت ، عملکرد شما مهمترین هدیه ای است که به خانواده می دهید
چگونه می توانم با فرزندم گفتگوی مناسب داشته باشم ؟
بهترین نوع گفتگو با کودکان
برای گفتگو و درک بهتر کودک مراحل زیر را بکار ببرید .
ابتدا به حرفهای او خوب گوش کنید . صبر کنید کودک خوب احساس خود را بیان یا تخلیه کند سپس احساسات اورا شناخته و تصدیق کنید . به هیچ عنوان پند و اندرز و نصیحت نکنید ? سعی کنید نوعی احساس همدلی با او داشته باشید بطور کلی نباید در برابر مشکلات کودک راه حلهای کلی و فوری ارائه داد .
صریح و رک باشید .
اغلب دستورات پدر و مادرها خیلی کلی است . مثلاً « کارهای خوب کن » و یا « شلوغ نکن » چنین راهنمایی های کلی ممکن است برای افراد مختلف معانی گوناگونی داشته باشد . اگر رفتاری را که از آنها انتظار داریم به طور مستقیم و به روشنی بیان کنیم . بچه ها بهتر متوجه منظورمان خواهند شد . یک دستور ویژه به آنها می گوید که چه کاری باید انجام دهند : مثال : « در یک مطب آهسته صحبت کن » یا وقتی می خواهیم از خیابان رد شویم دست مرا بگیر . این روشی است که فرزندانتان شما و دستوراتتان را بهتر می پذیرند .
به آنها فرصت انتخاب دهید .
در بسیاری موارد می توانید به آنها انتخاب های محدودی را ارائه کنید تا تصمیم بگیرند و در نتیجه از شما اطلاعات کنند . دادن آزادی در انتخاب? به کودک احساس قدرت و تسلط می دهد در حالی که گستاخی او را کم می کند مثال: « وقت خواب است – آیا قبل از خواب به حمام می روی » یا « وقت لباس پوشیدن است خودت لباست را انتخاب می کنی یا من این کار را انجام دهم » .
قاطع باشید
در موارد مهم که نتیجه آن عدم پذیرش والدین از طرف فرزندان است باید قاطعانه دستور را پیاده کنیم . دستور قاطع به آنها می گوید که باید رفتار ناخوشایند خود را کنار بگذارند و فوراً آن طور که می خواهید عمل کنند . مثال : اسباب بازی برای پرت کردن نیست . این گونه دستورات همراه با تغییر صدا و به صورت دستور و قیافه جدی بهتر است .
از طرف دیگر ? قاطع نبودن در چنین مواردی ? موجب می شود که بچه ها فکر کنند در انجام دادن یا انجام ندادن کاری قدرت انتخاب دارند . مثال : «چرا اسباب بازی هایت را به اطراف پرت می کنی» یا « تکلیفت را انجام نمی دهی ؟» « همین حالا بیا خانه » ?«امیدوارم که بتوانی کارهایت را خودت انجام دهی »این دستور دادن هنگامی به کار می رود که از بچه می خواهید کاری را انجام دهد ولی انجام آن ضرورتی ندارد . برای رفتارها و کارهایی که باید انجام شوند بهتر است در دستور دادن قاطع باشید .
دستورات مثبت به کار ببرید .
بچه ها دستور انجام بده را بهتر از انجام نده می پذیرند . دستورات نکن یا بس کن تنها به آنها می گوید چه کاری قابل قبول نیست ولی توضیح نمی دهد که به جای آن چه کاری باید انجام دهند . به طور کلی بهتر است به آنها مستقیماً بگوییم که چه کاری انجام بدهند ? نه اینکه چه کاری انجام ندهند . پدران و مادران منفی دستور منفی و والدین مثبت دستور مثبت به کار برند .
رفتار بد را سرزنش کنید نه بچه بد را
هر چقدر هم که رفتاری که از بچه سرزده بد باشد آن رفتار را سرزنش کنید نه خود بچه ها را. به جای گفتن «پسربد» (سرزنش کردن کودک) بگویید : «دعوا ممنوع» (تقبیح رفتار)
لحن استفهامی (سوالی) داشته باشید .
سعی کنید وقتی کودک خطایی کرد به صورت سوالی رفتارش را مورد بررسی قرار دهیم . مثلاً فکر نمی کنی الان شب است و نباید سرو صدا کرد ؟ فکر نمی کنی نباید به وسایل دیگران دست زد ؟ این باعث می شود اولاً کودک کمی فکر کند و دوماً فرصت جواب داشته باشد سوماً جلوی لجبازی کودک گرفته شود .
احساسات خود را کنترل کنید .
پژوهشها نشان می دهد که وقتی پدرها و مادرها عصبانی هستند ? فرزندان خود را بیشتر مورد تنبیه زبانی و بدنی قرار میدهند . اوقاتی وجود دارد که باید خونسردی را حفظ کرد ? نفس عمیقی کشید و تا شماره 10 بشماریم . هدف ما آموزش رفتار درست به بچه هاست و هنگامی که عصبانی هستید ? اموزش موثر نخواهد بود . بنابراین به جای واکنش سریع و خشمگین در برابر بچه ها و گفتن این جمله که «چه کار کردی ؟» یک دقیقه صبر کنید با حفظ خونسردی بپرسید ؟ «چه خبر است»
سعی کنید شما به دنیای کودک وارد شوید .
سعی کنید شما به دنیای کودک وارد شوید نه اینکه کودک را وادار کنید مثل بزرگترها رفتار کند و به دنیای شما وارد شود . باید ببینید کودک در چه سنی هست . هر سن خصوصیات خاص خود را دارد یک بچه 3 ساله لجباز است وا ین ماهیت سن اوست . یک بچه 4 ساله شیطان است . یک بچه 6 ساله نمی تواند مانند بزرگترها مبادی آداب باشد . نباید کودک را به خاطر اینکه مانند ما رفتار نمی کند سرزنش کنیم . باید سن او را درک کرده و وارد دنیای او شویم تا ارتباط بهتری با کودک ایجاد کنیم . البته ممکن است برخی روشها منطبق با نوع تربیت و فرهنگ خانواده شما نباشد روشهایی که فکر می کنید در خانه شما قابل اجراست را بکار ببرید.
سئوال 62 - ارتباط با مادر شوهر
پرسشنامه ها
رمز پیروزى مردان بزرگ
تکنیک خاموشی
مشاوره رهنما
سئوال 61 : لجوج وخودرأی بودن همسر
معرفی کتاب
آموزش خانواده
وقتی کسی را دوست دارید
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]