سئوال 21
موضوع: عدم بچه دارشدن همسر
سلام من اهل استان خراسان رضوی هستم حدود 21سال است که ازدواج کردم ازهمسرم بچه دار نشدم مشکل مربوط به همسرم هست ظاهرا تخمدان های او ضعیفه همه ی کارهای پزشکی ودستورات جدید را هم دنبال کردم نتیجه نداشته حدود یکسالی است با یک خانم دیگه صحبت کردم وتصمیم ازدواج دارم البته خانم اولم را خیلی دوست دارم ونمی خوام اورا ازدست بدهم ولی فعلا او مخالف ازدواج من هست لطفا بگید چکار کنم
پاسخ مشاور
برادر گرامی، خداوند عالم همه پدیده های الهی را به صورت زوج آفریده است. هر انسانی که آفریده شود، کفوی دارد. بنابراین اصل زوجیت یک قانون حاکم بر هستی است تا تعادل یک زن و یک مرد، در گستره هستی جاری باشد. در ضمن باید توجه کرد که اصل اولیه بر تک همسری است. چند زن داشتن اصل نیست، نه در اسلام اصل است و نه در فرهنگ و نه در فطرت و نه در طبیعت. خداوند عالم در قرآن کریم این مطلب را تأیید می کند و هیچ توصیه و تشویقی برای تعدد زوجات به طور مطلق وجود ندارد؛ البته مواقعی یک استثناءات خاصی پیش می آید که در این موارد استثناء، یک فرد می تواند همسر دیگری اختیار کند. این شرایط، شرایط خاصی است، مثلا مرد در وضعیتی قرار دارد که نمی تواند کنار همسر خود زندگی کند یا همسرش دارای مشکلات روحی- روانی یا امراض جسمی مانند سرطان، نازایی طولانی مدت است ولی از سوی دیگر هم نمی خواهد از همسرش جدا شود.
این شرایط استثنایی است و چنانچه مرد بتواند عدالت را رعایت کند، جایز است؛ رعایت عدالت از همه جهات (مادی و اقتصادی، همخوابی، عاطفی و ...) که قرآن آن را شرط تعدد زوجات قرار داده که بسیار هم سخت است، به طوری که خداوند نگرانی عدم اجرای عدالت را مطرح نموده است و از مردان خواسته است در صورتی که خود را قادر به رعایت عدالت میان همسران نمیبینند، به یک همسر اکتفا کنند.
مورد شما نیز می تواند یک مجوز برای ازدواج با همسر دوم باشد. البته ما از روحیات، اخلاق، شرایط مادی و اقتصادی، ... شما اطلاعی نداریم و نمیدانیم آیا راه دیگری برای حل مشکل بارداری همسرتان وجود دارد یا خیر؛ اما از ظاهر نامه شما بر می آید که زندگی شما نیاز به چنین ازدواجی دارد.
با توجه به فشار شدید روانیای که بر همسرتان خواهد آمد، بهترین روش این است که تمام این امور و تصمیمگیریها را برای انتخاب فرد یا محل سکونت و ... به عهده همسرتان بگذارید. تا میتوانید برای همسر دوم، منزلی جدا اجاره یا تهیه کنید تا محبت شما به همسر دوم، مشکلی در روابطتتان با همسر اول ایجاد نکند.
اداره موفق دو همسر، کیاست و ذکاوت می خواهد که بخشی از آن را با پرسش از کسانی که به این کار اقدام نموادهاند میتوانید بدست آورید. باید تمام تلاشتان را مصروف این دارید که عدالت عاطفی و حقوقی هردو را مراعات کنید بدون اینکه حسادت آنها را برانگیزید.
اینها مسائلی است که می توان به صورت جداگانه و در مکاتبات بعدی راجع به آنها بحث نمود؛ اما فعلا آنچه که در مقام اقدام به یک ازدواج مجدد می باشد را به صورت چند نکته خدمتتان عرضه می داریم:
1- زن و شوهر باید در کمال تفاهم و علاقه به یکدیگر به چنین تصمیمی برسند.
2- در رابطه با محل زندگی همسر دوم و دیگر مسائل مربوط با او با همسر اولتان به توافق برسید.
3- خود همسر اول مسؤولیت همسریابی برای شوهرش را به عهده بگیرد. او میتواند از بین فامیل یا دوستانش، فرد مورد نظرش را انتخاب کند.
4- از همسرتان بخواهید که این مساله را به اقوام نزدیک خودش بگوید و توضیح بدهد که او قصد دارد برای شما همسر دوم انتخاب نماید.
5- اطرافیان مؤثر همسر اول در جریان انتخاب همسر باشند و در این امر به او کمک بکنند.
6- شما و اقوامتان در انتخاب همسر دخالتی نداشته باشید، نه در فرایند همسر یابی و نه در پیشنهاد دادن فردی خاص.
7- در همه مراحل رفتاری عادی داشته باشید و زیاد ابراز علاقه ننمایید.
8- فردی که به عنوان همسر دوم شما انتخاب می شود و خانواده او، باید به طور کامل در جریان مسائل شما قرار بگیرند.
9- پیشنهاد دیگری که باید حتما با یک وکیل حقوقی مطرح کرد این است که همسری را به شکل موقت اختیار کنید با این شرط که پس از فرزندآوری، ادعایی نسبت به فرزند نداشته باشد. بدین سان، شما و همسر اولتان دارای فرزندی شدهاید که از شماست؛ بدون ایجاد یک زندگی دائم دیگر. (البته نکات حقوقی و احتمال فهمیدن فرزند در آینده و عوارض روانی آن را پیش بینی کنید)
موفق باشید
سئوال 20
موضوع: عدم مسئولیت پذیری والدین
پدرم من و برادرم را به خدا سپرده وهیچ مسئولیتی را نسبت به ما قبول نمیکند ما هم کار میکنیم هم دانشگاه میریم هیچ وقت از ما سوال نکرده چی کاری میکنید و یا چه درسی میخوانید اصلا با ما کار نداره این باعث شده من به مرگ پدرم راضی باشم ازش متنفرم و همه ی اشناهایمان به من و برادرم حسادت میکنن و پدرم قدر ما را نمیداند وهیچ حمایتی نمیکند وتا الان که 22 سالم شده هیچ محبتی به ما نکرده ازتون کمک میخوام ما چیکار کنیم؟ بنظر من او یک حیوان است .
پاسخ مشاور
«مهم نیست چه کسی مقصر است، مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است و در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفتههای مهرآمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم».
دانشجوی گرامی؛ احساس دختری در سن و سال شما را که قطعاً نیازمند حمایت عاطفی بیشتری از سوی افراد خانواده به ویژه پدر میباشد، کاملاً درک مینماییم؛ زیرا در شرایط عادّی نیز دختران به دلیل عاطفی بودن، نیازمند عواطف بیشتری نسبت به پسران در خانواده هستند، چه رسد به اینکه شرایط خانواده به گونهای باشد که آنها با بیمهری والدین به ویژه پدر نیز مواجه باشند.
به هر حال از این که به پرسمان اعتماد کرده و مسأله موجود در روابط خود و پدر گرامیتان را با ما در میان گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم. امیدواریم خداوند آرامشی را به شما هدیه نماید تا آنچه را که نمیتوانید تغییر دهید، بپذیرید و شهامتی ارزانیتان نماید که آنچه را میتوانید تغییر دهید، تغییر دهید و دانشی که تفاوت آن دو را بدانید.
نکته بسیار مهمّی که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که باید قبول نمایید ما انسانها در زندگی خود همواره با افرادی نظیر پدر گرامیتان مواجه میباشیم کـه درک کردن و مصاحبت با آنها تا حدودی دشوار است. گرچه ممکن است ایـنگـونـه افراد از دید ما غیر عادی بـه نظر آیـنـد، ولی در همه جا وجود دارند و ما مجبوریم از طریقی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد به نوعی با آنها کنار بیاییم.
در این میان واقعیّت آن است که چون رفتار و روحیّه پدرتان با گذر عمر به صورت یک صفت ثابت شخصیتی در آمده است، سخت تغییر میپذیرد و متحوّل ساختن چنین فردی آن هم زمانی که خودش مخاطب مستقیم ما نیست و چه بسا به اشتباه بودن رفتارهای خود اعتقادی ندارند، دشوار مینماید؛ اما امری شدنی است، بنابراین نیازمند صبر، حوصله و همین طور تدبیر، هوشیاری و ظرافتهای رفتاری خاصی از طرف شما، مادر گرامیتان و سایر اعضای خانواده است؛ بنابراین:
1- به نظر میرسد مهمترین ویژگی پدرتان این است که به اندازه کافی نسبت به امورات زن، فرزند و خانواده حس مسئولیّتپذیری ندارد.
همانطور که از واژه مسئولیّتپذیری برمیآید یعنی آنکه اگر کسی وظیفه و یا نقشی را در زندگی خانوادگی و یا اجتماعی خود برگزید همه تلاش خود را در راه انجام موفّق آن بذل نموده و در برابر کم و کیف انجام آن پاسخگو باشد، در حالیکه متأسّفانه پدرتان حتّی با وجود داشتن فرزندانی موفّق که در جمع فامیل زبانزد هستند نسبت به وضعیّت اقتصادی و مالی آنها در زمینه تحصیل و ... غیرمسئولانه برخورد مینماید.
شاید هیچ چیز به این اندازه کمکتان نکند که بهتر است ابتدا واقعیّات زندگی خانوادگی و پدرتان را به عنوان یک خانواده دارای بدسرپرست( بدون احساس مسئولیّت) بپذیرید تا بتوانید متناسب با آن به دنبال راه حل باشید؛ زیرا در این میان نوع و میزان درک شما جهت یاریرسانی به وی با هدف بهبود شرایط بسیار کارساز است.
2- به هر حال اگر بخواهید برچسب« مسئولیّتپذیری» به پدرتان بخورد، ضروری است که وی ویژگیهای زیر را حائز گردد:
1. با حقوق، مسئولیتها و وظایف خود در زندگی آشنا شود.
2. به حقوق دیگران از جمله اعضای خانواده نظیر زن و فرزند احترام بگذارد.
3. منظم بوده و سعی نماید کارها و ظایفی را که بر عهده میگیرد به موقع انجام دهد.
4. برنامهریزی کوتاه مدّت و بلند مدّت در مورد امورات مربوط به خود و زن و فرزند داشته باشد.
5. از میزان پیشرفت کارهای خود و انجام صحیح امور ارزیابی واقعبینانه داشته باشد.
6. انعطافپذیر باشد.
7. با اطرافیان خود در خانواده و اجتماع سازگار باشد.
8. از رشد فکری خوبی برخوردار باشد.
9. همه مراقبتها را در این نکته مصروف سازد که اشتباهی در انجام مسئولیّت خود نداشته باشد، اگر هم اشتباهی رخ داد از زیر بار پذیرش آن شانه خالی نکند، بلکه با تمام توان در اصلاح آن بکوشد.
در سایه اعتقاد شما و پدرتان برای زمینهسازی و کمک به احراز چنین شرایطی است که شایسته است شما و اطرافیانتان کاری نمایید که وی برای نجات روابط خود با فرزندان و ... از این وضعیّت کاری انجام دهد.
3- با توجّه به اینکه افرادی نظیر پدرتان تحمل قبول مسئولیت را ندارند و از زیر بار مسائل شانه خالی میکنند جا دارد اعتماد بنفس خود را در مقابل وی از دست نداده و مراقب سلامت روانی خود، مادر و سایر اعضای خانواده باشید.
4- تناسب تکلیف با توان وی و عمل به تکالیف از جمله نکات مهم در جهت افزایش مسئولیت در پدرتان است؛ زیرا این موضوع از بروز احساس شکست(احساسی که منجر به تسلیم شدن و سلب مسئولیت فرد میشود) در او جلوگیری میکند؛ بنابراین متناسب با توان وی از او انتظار داشته باشید و بسیار مراقب باشید که خواسته و یا ناخواسته متأثّر از حس کمالگرایی ایام نوجوانی و جوانی از جانب شما توقعاتی به وی منتقل نگردد که نتواند از عهده انجام آن برآید؛ زیرا وی را نسبت به امورات خانواده و فرزند دلسردتر مینماید.
5- قرار گرفتن در دایره «آرزوها»، به بیاعتنایی نسبت به پذیرش مسئولیت و سلب اختیار و در نتیجه، «شکست» میانجامد؛ شکستی که احساس بیارزشی را در پی دارد؛ بنابراین از هر طریقی پدرتان را به عمل وادارید؛ زیرا در حوزه عمل قرار گرفتن موجب افزایش حس مسئولیت شده، یک احساس ارزشمند را در دل وی پدید خواهد آورد؛ لذاست عملاً شرایط را به گونهای مهیّا سازید که مثلاً برای تأمین بخشی از هزینه تحصیلتان پیشقدم گردد.
6- از روش مواجهه با نتایج اعمال و تکیه بر قضاوت وی نسبت به عملکرد خود بهره گیرید و خود و یا افرادی از فامیل و آشنایان که احتمال تأثیرگذاری وی بر پدرتان محتمل است در فضایی مناسب واقعیّتهای زندگی پدرتان را از جنبههای مختلف اقتصادی و ... به او بنمایانید تا وی دریابد که به عنوان مثال عدم اهتمام وی به تدمین هزینه تحصیل فرزندانش چقدر جلوی ترقّی فرزندان و خانوادهاش را در زندگی گرفته!.
*در مورد نوع روابط عاطفی خود و پدرتان و آرزوی شما جهت جلب مهربانی وی که متأسّفانه متأثّر از نوع برخوردهای پدرتان با عبارات تند و ناشایستی عنوان گردیده، نیز گفتنی است که به یاد داشته باشید قاعده کلّی در روابط خانوادگی آن است که اینگونه روابط دو طرفه است و هیچکدام از طرفین نمیتوانند مدّعی گردند که در تخریب جریان رابطه، تنها دیگری مقصّر است.
دانشجوی گرامی؛ خوب بیندیشید که آیا امکان دارد نوع رفتارتان با پدرتان به گونهای باشد که زمینه ارتباط ناسالم را بین شما و او فراهم سازد؟! زیرا به عنوان مثال ممکن است خدای ناکرده در مقابل وی بهگونهای برخورد کرده باشید که این زمینه را فراهم میسازد که وی خود را مستحق بداند به شیوهای که اشاره نمودید با شما رفتار نماید و یا از لحاظ عاطفی از شما کناره بگیرد.
خداوند همه انسانها را در مقابل اعمال و رفتارى که انجام مىدهند مورد سؤال قرار مىدهد و پدرتان نیز باید پاسخگوى اعمال و رفتار خود در قبال شما باشد؛ بنابراین توجّه داشته باشید که این موضوع به هیچ عنوان از وظیفه دختر متدیّنی همچون شما نسبت به وی نمیکاهد.
در حقیقت شما وظیفه دارید در همه حال به وی احترام بگذارید، حتى اگر به شما بىاحترامى کند.
آیا احساس نمیکنید که رفتار وی تا حدّ زیادی میتواند متأثّر از نوع برخورد شما باشد؟!
اشتباه برداشت نکنید ما درصدد متهم کردن شما نیستیم و نمیخواهیم مسئولیّت نوع عملکرد پدرتان را متوجّه شما نماییم، بلکه میخواهیم با تشریح وضعیّت موجود پرده از سرّی برداریم که شما را قادر خواهد ساخت از آن طریق رفتار وی را به شکل صحیح و در جهت مطلوب مدیریّت نمایید.
در حقیقت در پی آن هستیم که بگوییم گرچه ممکن است در بدو امر تغییر رفتار وی نسبت به شما دشوار به نظر آید؛ ولی آیا این را قبول دارید که برای تغییر خود چنین محدودیّتی ندارید.
از سوی دیگر درصد قابل توجّهی از نوع عملکرد دیگران در قبال ما متأثّر از شیوه برخورد ماست؛ لذا راهکار ما این است که با پدرتان به گونهای رفتار نمایید که دوست دارید وی با شما رفتار کند. مطمئن باشید این سرمایهگذاری به زودی نتیجه خواهد داد.
در حقیقت میخواهیم پیشنهاد دهیم که اولین گام را خودتان در برقراری روابط دوستانه و مهرآمیز با پدرتان بردارید. هیچ وقت برقرار کردن ارتباط خواه بین زن و شوهر باشد یا بین والدین و فرزندان کار سادهای نبوده است؛ بنابراین از این مسأله فرار نکنید و با آن رو در رو شوید، به گونهای که اگر میخواهید ارتباط اثربخشی داشته باشید، بایسته است:
1. مایل باشید ارتباط بهتری با وی برقرار کنید؛ البتّه نباید انتظار داشته باشید که این امر یکدفعه رخ دهد؛ بلکه این امر به صورت تدریجی اتفاق میافتد؛ بنابراین از هرگونه کمصبری اجتناب نمایید.
2. معتقد باشید که میتوانید ارتباط خود با پدرتان را بهبود بخشید؛ لذا هر روز به خود تلقین کنید که میتوانید و به دنبال جستجوی راههایی باشید که با پدرتان سر گفتگو را باز کنید، مهم نیست چه میگویید، بلکه حتّی از کارهای روزانه خود با یکدیگر بگویید و در مورد علاقهمندیهای پدرتان پرسش نمایید.
3. جهت کمتر شدن مشکلات در خانواده تا جایی که میتوانید کاری کنید که از ایجاد بحران در روابط با پدرتان از سوی خود و خانوادهتان جلوگیری نمایید؛ امّا اگر چنانچه بحران به پا شد، سعی کنید یا سکوت کنید یا از جمله «شاید حق با تو باشد» در برابر وی استفاده کنید.
4. او را با دیگران مقایسه ننموده و سرزنشش نکنید؛ زیرا طعنه زدن، تمسخر کردن، زخم زبان، توهین، تحقیر و... فقط شرایط را بدتر میکند.
5. خواهشمندیم در کنار همه ناملایماتی که از سوی پدرتان بر شما و خانواده تحمیل میشود، سعی کنید بیش از پیش به خوبیهای پدرتان اندیشیده و سعی کنید خوبیهای وی را نیز ببینید تا روابط بهتری با وی برقرار سازید. از زوایهای دیگر به ماجرا نگریسته و مهارت خود را برای کشف خوبیهای پدرتان به عنوان تسهیلگر روابط مؤثّر با وی ناکافی بدانید؛ زیرا قطعاً وی خوبیهایی نیز دارد که نخواسته و یا نتوانستهاید ذهن خود را بر آن متمرکز سازید؛ در حالیکه پیش شرط برقراری روابط خوب با دیگران آن است که از ابتدا از این طریق احساسی خوش در خود نسبت به آنها ایجاد نمایید.
6. بیش از پیش کارها و اخلاق شایسته پدرتان را در حضور وی برجسته سازید تا انگیزه تکرار آنها در وی افزایش یابد. به عنوان مثال اگر تنها و تنها یک بار معجزهای رخ داد و پدرتان رفتاری محبّتآمیز با شما داشت به این دلیل که احساس خوشی در شما به وجود آورده در حد مبالغهآمیزی از وی تشکّر نمایید و به وی بگویید که از داشتن چنین پدری به خود میبالید.
7. در حق وی دعا نموده، از خداوند بخواهید که به او کمک کند تا موجبات اصلاح رفتارش فراهم گردد.
سئوال 19
موضوع :درگیری وکتک کاری توسط همسر
سلام وخسته نباشید ببخشید من به راهنمایی شما برای زندگی احتیاج دارم دیگه نمیتونم اینطوری تحمل کنم ممنون میشم اگه کمکم کنید من 4 سال از که با همسرم اشنا شدم اون منو خیلی اذیت میکنه به خاطر هر کاری منو سرزنش میکنه کتکم میزنه دیگه نمی تونم باهاش باشم زندگی را برای من تلخ کرده از وقتی باهاش اشنا شدم همی روزام با گریه تموم شده دلم می خواد ازش جدا شم اما یه ادم روانیه می ترسم به خودم یا خانوادم ضربه بزنه ممنون میشم اگه کمکم کنید
پاسخ مشاور
*** من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم و ندایی که به من می گوید : گرچه شب تاریک است، دل قوی دار، سحر نزدیک است.
***از مکاتبه با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم همچنان مخاطبمان فردی است که در مواجهه با مشکلاتش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک گفته و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
پرسشگر گرامی؛ ابتدا شرح یکی از مشاوره هایی که در زمینه اختلافات زوجین روی داده بود را برایتان نقل می کنم : (خوب به آن توجه و در آن تأمل کنید)
خانمی به مشاور خانواده رجوع کرده بود و می خواست به خاطر اعتیاد شوهرش از او طلاق بگیرد ولی به خاطر اصرار والدینش به مشاور مراجعه کرده بود تا شاید مشاور بتواند او را از تصمیمش منصرف کند. مشاور از مراجع می پرسد : دلیل اصرار والدینتان چه بوده است؟ مراجع می گوید آن ها می گویند شوهرم مرد بسیار خوب و با اخلاقی است و نباید به خاطر این مشکل از او طلاق بگیری. البته من هم عاشق شوهرم هستم و رفتارش هم با من بسیار خوب است و هیچ مشکل رفتاری و اخلاقی ندارد و از لحاظ مادی هم کاملا تامین هستیم. کسی هم جز خودم و والدین من و ایشان از این موضوع با خبر نیست و در ظاهر ایشان هم چیزی مشخص نیست، ولی از موقعی که متوجه شدم اعتیاد دارد دیگر نمی توانم با او زندگی کنم و می خواهم از او جدا شوم. می دانید مشاورچه گفت : «انسان عاقل هیچ گاه کشور را به خاطر یک جزیره از دست نمی دهد». جزیره را می دهد و کشور را حفظ می کند و در فرصت مناسب جزیره را نیز بر می گرداند. وقتی شوهرتان این همه محاسن اخلاقی دارد و تنها مشکلش اعتیاد است و این مشکل هم تاثیری بر رفتارش نگذاشته، چرا می خواهید زندگی تان را خراب کنید. افرادی هستند که شوهرشان معتاد نیست ولی ویژگی های منفی بسیاری دارند که زندگی را بر همسر و فرزندانشان تلخ کرده اند. وقتی این دو را مقایسه می کنی و می توانی دست به انتخاب بزنی کدام را انتخاب می کنی؟ البته من به هیچ وجه عمل اعتیاد را تایید نمی کنم ولی حرف من این است که زندگی تان را به خاطر یک مشکل نابود نکنید و سعی کنید مشکل اعتیاد شوهرتان را حل کنید نه اینکه موضوع مساله را پاک کنید! کلید موفقیت در زندگی مشترک کمک به یکدیگر برای عبور از مشکلات است ( چه مشکلات رفتاری و اعتقادی و چه مشکلات مادی). (نتیجه این مشاوره، منصرف شدن مراجع از تصمیمش برای طلاق بود).
پس نگاه به رفتارهای هر فردی باید همه جانبه باشد و نقاط مثبت و منفی اش با هم در نظر گرفته شود. بزرگنمایی نقاط منفی بدون توجه به نقاط مثبت، یکی از آفات مهلک و ضربه زننده به روابط بین فردی است. این امر در زندگی مشترک جلوه بیشتری دارد. چرا که اگر اینگونه به روابط بین زوجین نگاه نشود، امیدی به شکل گیری و تداوم یک زندگی سالم و بی دغدغه نمی توان داشت.
پرسشگر گرامی؛ همانگونه که برای شروع یک زندگی مشترک باید حساسیت های دقیقی را به خرج داد تا ازدواجی موفق شکل گیرد، برای پایان دادن به زندگی مشترک هم باید به این نتیجه رسید که تمام راه ها رفته شده است و حقیقتا هیچ راهی برای ادامه زندگی مشترک وجود ندارد و ادامه این رابطه جز آسیب و ضرر برای طرفین چیزی به همراه ندارد. وقتی اختلافاتی بین زن و شوهر روی می دهد باید بدانند که طلاق و جدایی اولین راه و آسان ترین راه نیست، بلکه آخرین راه و سخت ترین راه است و تبعات منفی فراوانی را دامن گیر زوجین (خاصه زن) می کند.
خواهر گرامی توصیفاتی که در نوشته تان آوردید (حتی از آن حادتر) در زندگی خیلی از زوج ها روی می دهد ولی هیچ گاه به طلاق و جدایی نمی کشد. به این توجه داشته باشید که نباید توقع داشته باشید که شوهرتان دقیقا مطابق با خواسته هایتان رفتارکند و هر کجا که ایشان سرباز زد، در آتش اختلاف بدمید. برخی اوقات زوجین مسائل کوچکی که در زندگی شان می افتد را بزرگ و لاینحل می دانند و فکر می کنند با هم تفاهم ندارند. گفتید چند بار روی شما دست بلند کرده است و شما را کتک میزنند؛ ما به هیچ وجه رفتار ایشان را مورد تایید قرار نمی دهیم، اما کنش شما چه بوده است که آن واکنش را به همراه داشته؟ آیا در این رویداد شما هم مقصر بوده اید یا نه؟ آیا پس از اینکار از شما معذرت خواهی کرده است یا نه؟ ویژگی های مثبت همسرتان را به خاطر برخی رفتارها نادیده نگیرید. این را نیز بدانید که هر انسانی در طول زندگی اشتباهاتی دارد، ما نباید به خاطر اشتباه طرف مقابل، اشتباه بزرگ تری را انجام دهیم و بخواهیم به یک زندگی که با هزار امید و آرزو شکل گرفته، پایان دهیم، بلکه باید کاری کنیم که طرف مقابل، به اشتباهش پی ببرد و سعی در رفع آن کند.
پرسشگر محترم؛ بدانید که یکی از ویژگی های افراد موفق، سازگاری با محیط و تغییر وضعیت نامطلوب به سمت وضعیت مطلوب است. طلاق پاک کردن صورت مسئله است نه حل آن و به عنوان آخرین راه پیش روی زوجین مطرح می شود و انسان تا زمانی که راه های دیگر را امتحان نکرده است نباید به سراغ این راه برود. در زیر به بررسی راهکارهایی که می تواند باعث اصلاح رفتارهای اشتباه همسرتان شود می پردازیم اما قبل از آن ذکر چند نکته لازم است :
1. از آنجا که مرد از لحاظ عاطفی تحت تاثیر همسر خود می باشد، رفتار های زن در بهبود روابط بین همسران بسیار حیاتی است. پس رفتارهای شما در تداوم زندگی شما نقش زیادی دارد. با دقت راهکارهایی که در این پاسخ به آن اشاره می شود را به کار گیرید.
2. آیا تا به حال به تفاوت های بین انسان و حیوان توجه کرده اید؟ چه تفاوتی بین انسان وحیوان وجود دارد، قبل از خواندن جواب لحظه ای با خود تامل کنید!چه جوابی به این سوال می دهید؟ درست حدس زدید، یکی از تفاوت های انسان و حیوان، این است که انسان امید به آینده دارد. امید به انسان شور و روشنی می بخشد و در سخت ترین شرایط به فریاد انسان می رسد. مرگ واقعی انسان زمانی فرا می رسد که امید خود را از دست بدهد. شما هم برای موفقیت در این میدان باید امید خود را از دست ندهید. انسان با داشتن امید به آینده خود می تواند بر تمام مشکلات بر سر راه خود فایق آید. شما نیز می توایند بر مشکلی که ذکر کرده اید غلبه کنید به شرط اینکه واقعا و از صمیم قلب خواستار غلبه بر مشکل خود باشید و هیچگاه امید خود را از دست ندهید.
3. انتظار نداشته باشید یک شبه شوهر شما تغییر کند، بلکه همانطور که خود شما هم می دانید تغییر رفتار به صورت تدریجی صورت می پذیرد، پس در این راه بیش از هر چیز، صبر می تواند به شما کمک کند.
در زیر به راهکارهایی اشاره می شود که می تواند در حل مشکلتان به شما کمک کند :
1. در گام اول لازم است که علت رفتارهای همسر خود را شناسایی کنید (چراروی شما دست بلند کرد و ...) و زمینه های بوجود آمدن چنین رفتارهایی را از بین ببرید. برای این کار با دقت رفتار های او را زیر نظر بگیرید و ببینید چنین رفتارهایی در چه زمان ها و موقعیت هایی رخ می دهد، پس از آن سعی کنید این عوامل را از بین ببرید.
2. خاطرات خوش گذشته را یاد آوری کنید، این امر می تواند این نکته را به شما یاد آور شود که همانطور که در گذشته لحظات خوشی را با همسرتان داشته اید، می توانید الان نیز آن خوشی ها را تکرار کنید.
3. نقاط ضعفی که در زمینه ارتباط و تعامل با همسر خود دارید را یاد داشت کنید وسعی کنید آنان را بر طرف کنید.
4. یکی از عوامل بسیار مهم برای استحکام خانواده و رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتاندیشی درباره اوست. مثبتاندیشی به مفهوم پذیرفتن توانمندیها، صداقت، قابلیت اعتماد و صمیمیت یک شخص دیگر است. مثبت اندیشی نسبت به همسر به معنای خوب دیدن همسر، علاقه داشتن به او و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنین احساسی نسبت به هم پیدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با یکدیگر قرار دارند. پایه خانواده بر محبت بین زن و شوهر بنا نهاده شده است و این تنها در سایه نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذیر است. حسن ظن و نگرش مثبت یکی از همسران به دیگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند. حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: «من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛ کسی که نسبت به دیگران گمان نیکو برد محبت آنان را به دست آورد.» از این رو لازم است برای مدتی هم که شده تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر خود پیدا کنید و از افکار منفی که در مورد او به ذهنتان می آید خودداری کنید.
5. غم و نگرانی را از چهره خود بزدایید و با رویی باز و چهرهای خندان با او روبهرو شوید. وقتی شوهرتان را می بینید، به استقبالش بروید، به او سلام و خسته نباشید بگویید، از حالش جویا شوید، به او بگویید که از آمدن او خوشحالید و دلتان برای او تنگ شده بود.
6. زمانی که او را بی حال و بی انگیزه می بینید، شما سر صحبت را باز کنید، و با او حرف بزنید؛ با شوهرتان شوخی کنید و او را بخندانید؛ کنارش بنشینید و با او درد دل کنید؛ از اتفاقاتی که در روز برایش رخ داده بپرسید، به سخنانش با توجه و علاقه گوش دهید؛ کنار شوهرتان بنشینید و با هم فیلم مورد علاقهاش را تماشا کنید.
7. پیش از ورود شوهر، خود را بیارایید، لباسهای زیبا و اغوا کننده بپوشید، عطر یا ادکلن خوش بو استعمال کنید، و به او نشان دهید که همة این کارها را برای او انجام دادهاید.
8. به این نکته مهم توجه داشته باشید که، برای مردان نشان دادن عشق خود از طریق معاشقه بسیار راحتتر از بیان لفظی آن است؛ بنابراین تمایل شوهرتان را به معاشقه نوعی ابراز عشق و علاقه به حساب آورید. البته، مرد نیاز دارد احساس کند دوستش دارند نه آنکه تحملش میکنند؛ و این زمانی حاصل میشود که زن با رغبت به این خواسته شوهرش پاسخ دهد. به طور خلاصه، از هر راه و روشی برای باز کردن دریچههای قلب شوهرتان به سمت خودتان استفاده کنید. با انجام این کار، حتی اگر لفظ «دوستت دارم» را از او نشنوید رفتار و گفتارش نشان دهنده نهایت عشق و علاقة او به شما خواهد بود. نسبت به مسائل جنسی حساس باشید و خواسته های او را برطرف کنید .
9. در حق او دعا کنید و از خداوند بخواهید که مهر و محبت شما و همسرتان را افزایش دهد.
10. در موقعیت های مناسب به او ابراز علاقه و عشق کنید و در مناسبتها براى او هدیه (هر چند ارزان قیمت) تهیه کنید.
11. باید به این باور رسید که نحوه رفتار با همسر و مراعات حقوقی که بر گردن دیگری دارد، هم او را محبوب می سازد و هم ضامن توفیق او در امر همسرداری است و در نتیجه فضای زندگی آمیخته به لطف و خوش رفتاری و جاذبه بین یکدیگر می شود.
12. با مطالعه کتابهای مربوط به انتخاب همسر،آیین همسرداری،چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه های آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.
13. رفتارهای ناپسند همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید و اشتباهات او را نادیده بگیرید و با کرامت نفس از این رفتارها تغافل کنید.
14. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم ،به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید. همیشه در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات رو آورید.
15. هرگز همسرتان را با مرد دیگر مقایسه نکنید.
16. گاهی مواقع تلاش زن و شوهر برای حل مشکل خود ره به جایی نمی برد، از این رو لازم است از همفکری دیگران کمک بگیرند. برای حل مشکل خود از اقوام و نزدیکان خود که راز نگهدار و مورد اعتماد شوهرتان هستند، بخواهید در حل مشکلتان شما یاری دهند. در ضمن استفاده از تجربه مشاوران خانواده می تواند به شما کمک شایانی داشته باشد.
امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
سئوال 18
موضوع: مشکلات ارتباطی قبل از ازدواج
با سلام من سیاوش نامی هستم که 6 ساله به یه دختری اشنا شدم.البته خانواده من و مادر اون دختر در جریان بودن و هدف ازدواج بود.البته پدر ایشون از این قضیه بی اطلاع بودن.تا 4 سال رابطه خیلی خوب و اروم و عالی داشتیم.مشکل از اونجا شروع شد که من با وجود اینکه مدرک کارشناسی ارشد داشتم 1.5 سال بیکار بودم و دنیال کار.از یه طرف فشار بیکاری و از یه طرف اینکه گاهی واسه خریدن هدیه تولدش بی پول شدم.از طرفی هم اون دختر یه کار خوب پیدا کرد.بعد این قضایا باز هم رابطمون خیلی کم شد.چون ما تو دو شهر جدا زندگی میکنیم و شاید ماهی یک بار هم رو میدیدیم.دیگه کم کم اون رابطه داغ و گرم تبدیل شد به یه رابطه سرد.من یه کار بالاخره پیدا کردم تو جنوب ولی خوب اونجا هم مشکلات بود به خاطر حقوق و ... در کل 2 سال گرفتار پول و کار و.... بودیم.مشکلات خیلی زیاد شد.دیگه گرمی رابطه شد گرفتن پاچه همدیگه.اگر چه وضعیت مالی بهتر داره میشه و دیگه میتونیم یواش یواش بریم خواستگاری.ولی حالا این بحث میمونه که هم من هم اون دیگه اون حس همیشگی رو بهم نداریم.شدیم مثل ادامایی که 30 سال از زندگیشون میگذره.هردو احساس میکنیم دیگه مثل قدیم همو دووس نداریم.و یکم روابطمون پر تنش شده که علتش دوری زیاد از هم و سختی های پی در پی بود.حالا سوالم اینه که به نظرتون این سردی مقطعی هست؟یعنی اگه ازدواج کنیم مشکلی پیش میاد؟مخووام بدونم به حالت قبلی و پر شورقدیم بر میگردیم یه نه دیگه رابطمون اینجوری میمنه؟چون اگه این سردی تو رابطمون بمونه ازدواج نکردن بهتره.حالا نظر شما رو میخواستم بدونم
پاسخ مشاور
*** قبل از هر چیز باید بگوییم که انتخاب همسر یکی از مهمترین اتفاقات زندگی ماست و برای اینکه فرد ازدواج موفقی داشته باشد باید ملاحظاتی را در نظر بگیرد تا بعدها از انتخاب خود پشیمان نشود. کسی که میخواهد ازدواج کند، ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه؛ سپس در مورد ویژگی های همسر آیندهاش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند (در ادامه به آن ها اشاره می کنیم). پس از این مراحل باید رضایت خانواده ها هم برای ازدواج جلب شود، چون ازدواجی که از رضایت و حمایت خانواده ها برخوردار نباشد ازدواج موفقی نخواهد بود و دختر و پسر با کمبودی در زندگی خود مواجه می شوند که تا آخر عمر با هیچ چیز دیگر جبران نمی شود. این مراحل، از اصول اساسی ازدواج هستند و باید رعایت شوند تا بعدها پشیمانی به بار نیاید. نکته مهم این است که برای عقلانی عمل کردن در ازدواج ابتدا باید ملاکهایی داشته باشید و بر اساس آن ملاکها انتخاب کنید. نه اینکه ابتدا به شخصی علاقمند شوید و بعد از آن، به چیزهای دیگر مانند اینکه او ملاکهای مورد نظر شما را دارد یا خیر، فکر کنید. چون علایق و احساسات بر شناختهای ما تاثیر میگذارند و اجازه نمیدهند، ما واقعیت را آنگونه که هست ببینیم. باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد. افرادی که اینگونه عمل کنند و با چشمانی باز ازدواج کنند، زندگی سالم و شادابی خواهند داشت.
*** پرسشگر گرامی؛ تصمیم شما برای ازدواج کردن را می ستاییم و امیدواریم بتوانید با تصمیمی درست، افق های زیبایی را برای آینده زندگی خود ترسیم کنید. این دغدغه ذهنی که به سراغ شما آمده است به خاطر اشتباهی است که مرتکب شده اید و آن این است که مدت 6 سال با دختری رابطه ای عاطفی برقرار کرده اید که از لحاظ شرعی اشکال دارد و جایز نیست. درست است که می گویید خانواده شما و مادر ایشان در جریان بودند (و البته پدر دختر که نقش بسیار مهمی هم در ازدواج دخترش دارد، بی اطلاع بودند) ولی به هر حال شما بدون اینکه به این رابطه شکل شرعی بدهید با یکدیگر ارتباط عاطفی داشته اید (خریدن هدیه تولد و ...)؛ این گونه ارتباط هایی که پیش از ازدواج صورت می گیرد آسیب های فراوانی را به دنبال دارد که خودتان در حال تجربه کردن آن ها هستید (اگر مایل باشید در این رابطه بیشتر با شما صحبت خواهیم کرد). در این 6 سال ممکن است دل خوری هایی بین شما به وجود بیاید (که آمده) و باعث کاهش علاقه شما به همدیگر شود ؛ از آن جایی که شما به همدیگر متعهد نیستید و رابطه تان شکلی شرعی به خود نگرفته و خود را زن و شوهر رسمی نمی دانید، احساس گذشت و ایثار و کنار آمدن با مشکلات در وجود شما نخواهد بود و با کمترین دلخوری ها، ممکن است این فکر به ذهنتان بیاید که من دیگر نمی خواهم با او ازدواج کنم و به او علاقه ای ندارم. اما اگر رابطه تان شکل رسمی داشته باشد، متعهد به زندگی خواهید شد و این تعهد، شما را در مقابله با مشکلاتی که در زندگی پیش می آید مقاوم خواهد ساخت. فراموش نکنید، عدم تعهد، بی خیالی و بی تفاوتی را به همراه دارد.
*** به هر تقدیر خوشبختانه شما مشکلاتتان را پشت سر گذاشته اید و تصمیم گرفته اید که رسماً به خواستگاری دختر موردعلاقه تان بروید و به این رابطه شکل شرعی و قانونی بدهید و این تصمیمتان بسیار پسندیده، صحیح و قابل ستایش است و باید هر چه زودتر آن را عملی کنید و به اینگونه روابط غیر شرعی پایان دهید. اگر شما و دختر مورد نظر، به هم علاقه داشته باشید و ملاک هایی که که برای زندگی مشترک مدنظرتان می باشد را هم احراز کنید، نباید به گذشته و دل خوری های پیش آمده و امکان سردی روابط فکر کنید. به هر حال فراموش نکنید که زندگی حالت یکنواخت ندارد، شما وقتی وارد زندگی مشترک هم شوید، مسائلی ممکن است پیش بیاید و در برخی مقاطع روابطتان آن پرشوری اولیه را نداشته باشد ولی این امری طبیعی و گذراست که در زندگی اکثر زوج ها رخ می دهد و زوجین اگر حقیقتاً به هم علاقه مند باشند، به سرعت به حالات احساسی قبلی خود بر می گردند. زن و شوهری که با چشمانی باز و در نظر گرفتن انتظاراتشان از زندگی و در نظر گرفتن ملاک های یک همسر خوب دست به انتخاب می زنند، مسائل و مشکلات زندگی خود را به خوبی مدیریت می کنند. به قول یکی از دوستان نکته سنج ما « آدمی باید عشق و علاقه به همسرش را در درون قلبش جای دهد و مانع ورود دلخوری ها و ناراحتی هایی که به این عشق ضربه می زنند به درون قلبش بشود؛ می گفت که دلخوری ها و ناراحتی ها در زندگی مشترک، جایشان در مثانه آدمی است! (نه در قلب و دل) که پس از مدتی تخلیه می شوند و می روند و دوباره آن عشق اصیل نمود پیدا می کند». شما وقتی به همسرتان به خاطر مختصات و صفات شایسته ای که دارد علاقه مند باشید و به ایشان متعهد هم باشید، با همه مشکلات زندگی کنار خواهید آمد و در جریان زندگی، ذره ای از علاقه تان به همسرتان کم نخواهد شد. مهم این است که در انتخاب همسر با دقت عمل کنید؛ حتما این ضرب المثل را شنیده اید که می گویند : قبل از ازدواج چشمان خود را خوب باز کنید (عاقلانه انتخاب کنید و نه احساسی) و پس از آن کمی آن ها را روی هم بگذارید (گذشت و چشم پوشی در زندگی).
*** در ادامه و برای آگاهی بیشتر شما در زمینه ملاک ها و معیارهای یک همسر خوب، به توضیح این ملاک ها و معیارها می پردازیم، تا بتوانید بر اساس آن ها، تصمیم درستی برای انتخاب شریک زندگی تان بگیرید؛ پیش از پرداختن به این ملاک ها توجه به مطلب زیر مفید خواهد بود :
- پرسشگر گرامی؛ برای ازدواج تنها علاقه و دوست داشتن کافی نیست (البته لازم است ولی کافی نیست). اینگونه صحبت ها که به ندای قلبت گوش کن و ببین که چه کسی را دوست داری همه بی پایه و اساس است و در آینده باعث ویرانی زندگی می شود. این همه افرادی که در دادگاه ها برای طلاق مراجعه می کنند و متاسفانه آمار آن هم رو به فزونی است خیال می کنید به ندای که گوش کرده اند؟ ندای عقل یا ندای قلب. اگر با اکثر این زوج ها صحبت کنید خواهید دید که که در ابتدا برای هم میمردند و عاشق و دلباخته هم بودند ولی پس از مدتی متوجه شدند که اشتباه کرده اند و این عشقشان پوچ و تهی بوده و هیچ سنخیتی با طرف مقابل ندارند. چرا؟ چون قبل از ازدواج چشمهایشان را نسبت به حقایق بسته بودند، ولی چه بخواهی چه نخواهی گذر زمان چشم ها را رو به حقیقت باز می کند و آن موقع است که دو عاشق دیروز، امروز با تمام توان بر طبل جدایی می کوبند. دو فردی که در ابتدا یک لحظه دوری هم را تحمل نمی کردند، حال یک لحظه حضور همدیگر را تحمل نمی کنند؛ این ها افسانه و خیال نیست، واقعیت هایی است که رخ داده و می دهد؛ انسان باید در این امر مهم با عقل و منطق پیش رود و پس از ازدواج درب عواطفش را به روی همسرش باز کند و بی دریغ به او محبت کند و او را دوست داشته باشد. آدمی باید عاقلانه ازدواج کند و عاشقانه زندگی کند. زوج هایی که تنها با تکیه بر احساس صرف، و بدون تحقیق و تفکر و در نظر گرفتن ملاک ها اقدام به ازدواج می کنند، قدم در خانه سستی می گذارند که هر لحظه امکان فرو ریختن آن است.
* ملاک ها و معیارهای یک همسر خوب :
اولین گام برای داشتن یک ازدواج خوب و موفق، شناخت شرایط و ملاکها و معیارهای یک همسر خوب است. در اینجا ما به طور اجمالی این شرایط و معیارهارا برایتان بر می شماریم :
بطور کلی معیارها و ملاک هایی که برای یک ازدواج موفق در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است :
الف ) معیارهایی که رکن و اساساند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتما لازماند.
ب ) معیارهایی که برای بهتر و کامل تر شدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند و وجودشان امتیازی به شمار میرود . اما نبودن آنها هم ضرری به زندگی نمیرساند.
* ملاکهای دسته اول عبارتند از :
1. تدین و دیندار بودن فرد: زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد. انسان بی دین در حقیقت مرده متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند. روایت شده شخصی درباره انتخاب همسر با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشورت کرد، آن حضرت فرمود: «انکِحْ و علیکَ بِذاتِ الدّینَ» ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار ازدواج کنی.
2. اخلاق نیک داشتن: منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است. در واقع اخلاق و دین دو ملاک و معیار اصلی در ازدواج و انتخاب همسر است. امام علی(علیه السلام) میفرماید: «بِحُسْنِ الاْخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ» ؛ با خوش اخلاقی، زندگی نیکو و مطلوب میگردد. ملکات فاضله و اخلاق کریمه است که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده و دشواریها را برطرف و اضطرابها و نگرانیها را از بین میبرد و بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده میکند و عامل مهم پیری زودرس است. زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و نشیبهایی است که برخورد صحیح با آنها نیاز به روحیهای قوی و اخلاقی پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیّت، بهرهای نداشته باشند، نمیتوانند با تفاهم و همکاری متقابل بر مشکلات زندگی چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر یک از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد. از آنجا که اصلاح صفات ناپسند، در صورت ریشهدار بودن آنها، نیاز به تلاش طاقتفرسا و زمانی طولانی دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجّه کرد، تا در سایه انتخاب همسری خوشاخلاق، زندگی سعادتمندانهای پیریزی شود.
3. شرافت و اصالت خانوادگی: منظور نجابت و پاکی خانواده است زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم. زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده از راه وراثت، محیط و عادات به این فرد منتقل شده است.
4. عقل: در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن و شوهر برای اداره زندگی و تربیت فرزندان از نیروی عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلی کافی پیدا کرده باشند، همان طور که ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و کم عقل نهی فرموده اند. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: « ایّاکم و تزویج الحَمقاء فَانَّ صُحبَتَها بَلاءٌ و ولدها ضیاع»؛ بپرهیزید از ازدواج با «احمق»! زیرا، مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه میشوند.
5. سلامت جسمی و روانی: سلامت روح و روان و همچنین سلامت جسم از بیماری های صعب العلاج و نیز بیماری هایی که ارضای غریزه جنسی را با مخاطره مواجه می سازد، از عوامل مؤثر در تأمین اهداف ازدواج به شمار می رود. در عین حال خاطر نشان می شود که ممکن است در برخی موقعیت ها، فرد به دلیل مصالح مهم تر و یا به دلیل سایر ویژگی های مطلوب طرف مقابل و یا به خاطر نقص جسمانی خویش، از عامل سلامت طرف مقابل چشم پوشی کرده، به ازدواج با او اقدام کند.
6. تناسب، همتایی و کفو همدیگر بودن: یکی از حساس ترین نکاتی است که باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد. همتایی و تناسب از جنبه های زیر می باشد:
الف. تناسب در تدین و میزان پای بندی به دستورات شرع: همانگونه که در ابتدا مطرح شد، تدین یکی از اصول محوری انتخاب همسر می باشد، لذا لازم است که بسیار با ظرافت و توجه به این موضوع نگریسته شود. زیرا در صورتی که زن و مرد در این اصل هماهنگ و متناسب نباشند، مشکلات بسیاری را به بار می آورد. برای مثال یک زن متدین چگونه می تواند، همسر یک مرد غیر متدین شود و یا برعکس. آیا آنها می توانند هم به اصول و عقاید خودشان پایبند باشند و هم طرف مقابل را راضی نگه دارند. یقینا در بسیاری از موارد جمع این دو امر مشکل می باشد.
ب. همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری: تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پویا و پر بار باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک نموده و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از موارد تصمیم مشترک و یکسان گرفته و بر مبنای آن عمل کنند و در فراز و نشیب های زندگی یاور همدیگر باشند و فرزندان خود را بر اساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.
ج. همتایی اخلاقی و پای بندی به آداب اخلاقی: این همتایی از مهمترین موارد کفویت و همتایی بین زن و شوهر است ممکن است زن و شوهر از جهت دینی کفو همدیگر باشند ولی از جهت اخلاقی نه. نظیر جریان ازدواج زید بن حارثه با زینب دختر عمه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که هر دو متدین و با ایمان بودند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشتند و علی رغم این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با آنها بارها صحبت کردند و به تفاهم و سازش سفارش کردند ولی آنها توان تحمل همدیگر را نداشتند. خلاصه چون اخلاقشان با هم جور در نمی آمد علی رغم ایمان و تدین شان نتوانستند زندگی مشترکشان را ادامه دهند. بنابراین نباید پنداشت که تنها متدین بودن زن و شوهر برای زندگی موفق کافی است بلکه هماهنگی و کفویت در مسائل اخلاقی و تناسب از این نظر مهم است.
د. تناسب از نظر تحصیلات علمی: بهتر است زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگی شان وجود داشته باشد.
ه. تناسب در زیبایی و وضعیت ظاهری: توجه به کفویت و تناسب میان دختر و پسر در زیبایی ظاهری لازم است اگر یکی زیبا وخوش اندام و خوش تیپ باشد و دیگری زشت و بد اندام، احتمال به وجود آمدن ناراحتی و مشکل برای هر دو و انحراف و حسرت و... وجود دارد. گرچه باید گفت زیبایی یک معیار و اندازه معین و استانداردی ندارد که بتوان افراد را با آن سنجید و تا حدودی به سلیقه افراد بستگی دارد. مهم آن است که هر دو یکدیگر را بپسندند و از هم دیگر خوششان بیاید و دلخواه هم باشند و به دل هم بنشینند. البته زیبایی ظاهری باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد، نه به طور مستقل. زیبایی و تناسب اندام بدون تدیّن و شرافت خانوادگی و...، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزشهای الهی پیوند نخورد، به زودی ناپایدار خواهد بود.
و. تناسب سنی: کفویت و تناسب دختر و پسر از نظر سن، تفاوت سن است نه تساوی سن. زیرا این تفاوت از آفرینش آنان است. بهتر است تفاوت سن آنها به همان مقدار تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر باشد که معمولا پسر حدود 4 الی 5 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد.
ز. تناسب مالی و سطح اقتصادی: ازدواج دختر و پسر، در واقع پیوند دو خانواده است و صلاح نیست دختر و پسر از خانواده هایی باشند که تفاوت مالی زیادی بین آنهاست.
* ملاک ها و معیار و مسائل دیگری که بیشتر بستگی به سلیقه و موقعیت افراد دارد، در دسته دوم قرار میگیرد و میتوان از آن صرف نظر کرد. ولی برای اینکه بتوانید به یک تصمیم صحیح و عاقلانه ای در این زمینه برسید بهتر است با افراد مورد اعتماد خویش، والدین، یا اقوام نزدیک دلسوز و عاقل و دارای تجربه مشورت کرده و با دقت کافی تصمیم مناسبی اتخاذ فرمایید.
*** نکات پایانی و بسیار مهم :
- درست است که انتخاب همسر مسأله ای مهم و حساس است ولی در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد. هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان ابتدائا در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است. کما این که ممکن است نسبت به طرف های مقابل شما نیز همین گونه باشد و صد درصد آن طور که آنان می خواهند نباشید.برای انتخاب همسر، از ایده آل گرایی، وسواس و سخت گیری بیش از حد باید اجتناب کنید و اگر دختری حدود 60 تا 70 درصد شرایط مدنظر شما را داشت ، او را به همسری برگزینید؛ مطمئنا با هنرمندی دو طرف می شود بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی تکمیل کرد.
- این را بدانید که ما به شرایط و ویژگی های شما و خانواده تان (و همچنین طرف مقابل) اشراف نداریم و تنها توضیحاتی را ارائه دادیم که بینشی صحیح برای ازدواج در شما شکل بگیرد و بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید. بهترین کسی که می تواند در این امر مهم تصمیم بگیرد خود شما هستید؛ شما باید تمام جوانب را در نظر بگیرید (تحقیقات، مشورت های لازم و ...) و انتظارات و اولویت هایتان را در مورد همسر و زندگی مشترکتان مشخص کنید و رضایت خانواده خود را نیز به دست آورید (جلب رضایت خانواده های طرفین (پدر و مادر) در ازدواج خیلی مهم است) و بعد دست به انتخاب بزنید. شاید شما به این نتیجه برسید که فرد مورد نظر، مناسب شما نیست و به او علاقه ای ندارید و شاید به این نتیجه برسید که به او علاقه دارید و می تواند همسر مناسبی برایتان باشد. به هر حال برای تصمیم گیری در این امر حیاتی، همه جوانب را بسنجید تا در آینده، حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم تان را نخورید.
*** امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
سئوال 17
موضوع : تحقیر فرزند توسط افراد خانواده
با سلام من شیلا از مشهد هستم متاسفانه با اینکه در سن 27 سالگی ام باز در ارتباط با دیگران دچار مشکلم اینهم بگویم که خجالتی نیستم بیشتر از عکس العمل دیگران می ترسم من در خانواده پر جمعیتی که و فرزند سوم که دو برادر از خودم بزرگتر هستند.البته نا گفته نماند من از همان اوان زندگی متاسفانه همیشه مورد تحقیر و سرزنش مادرم قرار گرفته ام چرا که به علت جثه ی کوچکی که داشتم مادرم از معرفی کردنم بعنوان دختر بزرگتر یه جوری اکراه میکندبرای دو تاا خواهرن کوچکترم راحتر و از همراهی با خودش لذت می برد گاهی حس میکنم دختر او نسیتم این مسئله من را بیش از هر وقت دیگر حساس تر و عصبانی میکند .باید اعتراف کنم محبت کردن را یاد نگرفتم از نظر استدلال مادرم من باید اشتباه و تحقیر برادر بزرگ تر را ببخشم و نسبت به گوچکترها کذشتی اضافی را داشته باشم هیچ وقت کلاسهای فوق برنامه ای هم نمیرفتم و کنکور را بدون کلاس و آزمون خاصی بر خلاف خواهر و برادرهای دیگرم نرفتم و از بدشانسی روزگار پیام نور یکی از شهرستانها قبول شدم واین اول مشکل که با هر ترم رفتن و افتادن واحدی سر گفت پول شهریه را تحمل کنم و به دلیل نداشتن شغل و خواستگاری تحت فشار خانواده قرار گرفته ام متاسفانه فکر کردم گذشت زمان مشکل را حل می کند. اما نشد. چه کار کنم.؟
پاسخ مشاور
- پرسشگر گرامی؛ با توجه به توصیفاتی که از خود و زندگی تان مطرح کردید، باید گفت که این مشکل شما ابعاد گسترده ای دارد و به صورت مکاتبه ای نمی توان به حل آن پرداخت. بهترین کار برای شما این است که به صورت حضوری پیش مشاوری حاذق بروید و پس از تشخیص دقیق مشکل تان، به راهکارهای درمانی ای که در اختیارتان گذاشته می شود،عمل کنید.
اگر محل زندگی شما در استان اصفهان می باشد می توانید به مرکز مشاوره وخدمات روانشناختی رهنما واقع در شهر زرین شهر- خیابان شهید رجایی -کوچه آینده سازان یک -جنب هنرستان تربیت مراجعه ویا با تلفن 2211515- 0334 تماس حاصل فرمائید
حال توجه شما را به مطالبی در خصوص محبت وروش های محبت کردن جلب می کنم :
محبّت یکی از اجزای وجودی انسان است که با او متولّد میشود و تحت تأثیر عوامل گوناگون اجتماعی شکل میگیرد. اگر این عوامل مثبت باشد، محبّت ماندگار و پایدار میماند در غیر این صورت اثر وجودی خود را از دست میدهد .
محبّت در راه خدا و برای خدا، پاکترین و پر ارزشترین محبّتها است. و رسیدن به این درجه محبت از توفیقات بندگان خداجو می باشد. زیرا اینان به دنبال آن هستند که تمام جنبه ها و جلوه های زندگیشان رنگ و بوی الهی بگیرد. امام صادق علیه السّلام درکلامی نورانی می فرمایند: به راستی که از محکمترین رشته و ریسمان های ایمان اینست که محبت تو، بغض تو، عطا و بخشش و منع تو در راه خدا باشد پس اضافه کردند: دوست دشمن خدا، دشمن خداست .
این مسأله آنقدر اهمیت دارد که حتی ریشه ایمان را نیز، در حبّ و بغض دانسته اند . امام صادق علیه السّلام فرموده اند: آیا ایمان جز حبّ و بغض است؟ پس این آیه را تلاوت فرمودند که (حبّب الیکم الایمان)(حجرات 7)یعنی(ایمان را برای شما دوست داشتنی قرار داد
پاره ای از روایات در بیان فضیلت کسانی که یکدیگر را در راه خداوند دوست می دارند وارد شده است که آنها در سایه عرش الهی جای دارند و تمام ملائک مقرّب و اولیاء الهی به مکان و منزلت اینان غبطه می خورند و آنها بدون حساب به سوی بهشت می روند و در قیامت به ایشان جیران الله یعنی همسایگان خدا گفته می شود.( سفینه البحار، ج 2 ،ص 11 و 12)
پرواضح است که ریشه و محور محبّت در این گونه از دوستی ها، خداوند متعال و علاقه به مخلوقات و منسوبات اوست. گذشت و ایثارها، بخشش ها و تمام روابط بین این دوستان به واسطه محبت به خدای متعال می باشد. هم چنین آثار این دوستی بسیار متفاوت با دوستی های غیر الهی است. یکی از این بدست آوردن قلوب دیگران است. البته دوستان الهی برای توجّه و جلب قلوب دیگران به دوستی نمی پردازند ولی از آثار این نوع دوستی که جلب قلوب دیگران است نیز بهره مند می باشند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: وقتی مسلمانان به هم می رسند و به یکدیگر دست می دهند، خداوند گناهانشان را می ریزد همان گونه که برگ از درخت می ریزد
امّا درباره چگونگی محبّت به دیگران لازم است به این نکته مهم توجه نمائید که اساساً در امور و کارهایی که انگیزه و هدف الهی است، باید از مسیری گذر نمود که مورد تأیید و تکمیل کننده آن هدف باشد. بنابراین لازم است شکل محبّت ما نیز برگرفته از راهنمایی های خداوند متعال و اولیای او باشد و الّا اگر بخواهیم از مسیر دیگری به سوی این هدف حرکت نمائیم، قطعاً به آن مطلوب نخواهیم رسید .
در روایات و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السّلام توضیحات مفصّلی در این باره آمده است که به پاره ای از آنها اشاره می نمائیم . 2
1ـ محبّت زبانی : لازم است به کسانی که دوستشان داریم، بگوئیم که به شما علاقه داریم .
2ـ محبت رفتاری : محبّت رفتاری نشانه صداقت محبّت گفتاری است که جلوه هایی دارد؛
الف ـ هدیه؛ امام صادق علیه السّلام فرمودند: به یکدیگر هدیه دهید و از این راه به هم محبّت کنید که هدیه، کینه ها را از بین می برد .
ب ـ خوش رویی و خوش اخلاقی؛ امام باقر علیه السّلام فرمودند:انجام کار نیک و خوش رویی مایه جلب محبّت است .
ج ـ خوب صدا زدن : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سه چیز محبت انسان به برادر مسلمان خود را صفا داده و یک رنگ می کند؛ اوّل؛ هرگاه او را می بیند با گشاده رویی برخورد کند. دوّم؛ وقتی برادرش خواست نزد او بیاید برای او جا باز کند. سوّم؛ با اسمی که بیش از همه دوست دارد او را صدا بزند .
د ـ مصافحه؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: وقتی مسلمانان به هم می رسند و به یکدیگر دست می دهند، خداوند گناهانشان را می ریزد همان گونه که برگ از درخت می ریزد .
امام صادق علیه السّلام فرمودند: به هم دست دهید که دست دادن کینه ها را از بین می برد.
هـ ـ سخاوت؛ امام رضا علیه السلام فرمودند: انسان با سخاوت به خدا، بهشت و مردم نزدیک است و بخیل از خدا، بهشت و مردم دور می باشد.
و ـ تواضع؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: ثمره تواضع، محبت است.
ز ـ صداقت؛ وقتی انسان کسی را دوست دارد به او دروغ نمی گوید. امام علی علیه السّلام فرمودند: انسان صادق با صداقتش سه چیز را به دست می آورد؛ حسن اعتماد، محبت، ابهّت.
ح ـ حسن ظنّ؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: کسی که به مردم حسن ظنّ دارد از آنان محبّت دریافت خواهد کرد.
ط ـ انصاف؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: انصاف موجب تداوم محبت است.
ک ـ احترام ؛قطعاً اینگونه است که احترام به دنبالش احترام می آید.
ذ- محبّت کتبی؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: نامه، گویاترین سخنگوی تو است.
نامه، دارای خصوصیات منحصر به فردی است مانند گویایی و ماندگاری زیرا بارها می توان آن را خواند و دیگر اینکه می توان آن را در خلوت خواند که موقعیت بسیار خوبی است. بنابراین اثر و ماندگاری بیشتری دارد. ( با اقتباس از نشریه نامه جامعه)
سئوال 62 - ارتباط با مادر شوهر
پرسشنامه ها
رمز پیروزى مردان بزرگ
تکنیک خاموشی
مشاوره رهنما
سئوال 61 : لجوج وخودرأی بودن همسر
معرفی کتاب
آموزش خانواده
وقتی کسی را دوست دارید
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]