انتقاد
هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتی که هوشمندانه انجام گیرد، آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلفی مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن، زیان بار خواهد بود. انتقاد درست، آن است که ضمن تاکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد.
پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم. برخی از انواع انتقاد عبارتند از:
1) انتقاد سازنده:
این روش در بسیاری موارد می تواند جنبه ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقادکننده دوستانه باشد بیشتر موثر واقع شده و شنونده بدون آنکه مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می شود. بی تردید برای هیچکس خوشایند نیست که بشنود «بد غذا می خورید» و یا «در لباس پوشیدن بدسلیقه هستید.» برای آنکه انتقاد سازنده و موثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسش هایی را مطرح کند که هر یک از آنها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سئوالات می بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همانگونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی با هم دارند، محتوا و شیوه انتقاد نیز برهم تاثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می خواهیم انتقاد کنیم؟ این روش می تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از بکار بردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده ای چون «همیشه همین کار را می کنی»، «هیچ وقت به موقع نمی آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می شود. هنگامی که انتقاد از رفتار خاصی را با قاطعیت و به طور دقیق مطرح می کنیم، برای انتقاد شونده این امکان را فراهم می سازیم که منظور ما را به درستی درک کند. انتقادی که متوجه رفتار خاصی باشد می تواند منجر به گفتگویی دوجانبه شود تا اینکه به بحثی مبدل شود که حدود آن مشخص نیست.
2) انتقاد غیرمستقیم:
انتقاد می تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید: «به نظر شما آدمهایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوه انتقاد باعث می شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. حتما این مثل را شنیده اید که می گوید به در می گویند تا دیوار بشنود. این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است.
3) انتقاد همراه با تعریف و تمجید:
در این روش ابتدا می توان به تعریف و تمجید ویژگی های ارزشمند فردی که مورد انتقاد است پرداخت. برای مثال «تو دختر خیلی باهوشی هستی.» پس از کاربرد یک مقدمه مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلا تملق گویی نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته اید.
4) انتقاد تهاجمی و صریح:
رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش آیند نیست، بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در برندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می دهد. بهتر است که انتقاد با بکارگیری یک سیاست درست انجام شود.
5) محکوم کردن:
گاهی به جای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقادکننده مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می کند. او به خود این حق را می دهد که در مورد دیگران اظهارنظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. اینگونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است.
6) انتقاد دیرتر از موعد:
اینگونه انتقادات، زمانی صورت می گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند. به عبارت دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تاثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچگاه ابراز نشود.
شیوه درست انتقاد کردن
رعایت نکات زیر می تواند در زمان انتقاد بسیار یاری دهنده باشد:
- آیا رفتار مورد انتقاد را می توان تغییرداد؟
- آیا شخص مورد انتقاد قرار گرفته علاقه مند به شنیدن آن است؟
- احتمال قبولی طرف انتقاد شونده چقدر است؟
- از انتقاد شونده سئوال کنید; آیا منظور شما را درک کرده است؟
- به فرد انتقاد شونده تفهیم کنید که انتقادتان بازتاب ساده عقیده شماست.
- از انتقاد تحکم آمیز دوری کنید، زیرا اینگونه انتقادها بلافاصله فرد را در موضع دفاعی قرار می دهد.
- سعی کنید انتقاد را به صورت نگرش شخصی خود به موضوع بیان کنید و کوشش کنید او را به شیوه نگرش خود کنجکاو کنید.
- موضوع را طولانی و انتقاد را به سخنرانی تبدیل نکنید زیرا شنونده را خسته و بی حوصله می کند.
- انتقاد را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید نه در لحظه ای که طرف مقابل آمادگی شنیدن آن را ندارد. اول صبر کنید تا مخاطب در آرامش و خونسردی قرار گیرد تا ایرادی که از او می گیرید موثر واقع شود.
- با توجه به سطح دانش مخاطب انتقاد را بیان کرده تا برای مخاطب قابل درک باشد. نمی توان از یک روش برای تمامی افراد استفاده کرد.
-وقتی انتقاد می کنید کوشش کنید بدون سو»نیت بوده و فقط به منظور کمک و راهنمایی باشد.
- با مشکلات و احساسات فرد مقابل همدلی کنید.
- بهتر است انتقاد حضوری و بدون واسطه باشد و از انتقاد کردن غیرمستقیم بپرهیزید.
- برای حفظ آبروی اشخاص، از انتقاد و نصیحت کردن فرد در حضور دیگران خودداری کنید.
- چنانچه بخواهید انتقاد شما با واکنش مثبت و سازنده ای همراه باشد، باید نشان دهید نه تنها به آنچه گفته اید متعهد هستید بلکه به رفتار فرد در مقابل انتقاد خودتان نیز ارج می نهید. هرگز در انتقاد، طرف مقابل را با کسی مقایسه نکنید. مقایسه کردن باعث دلگیری مخاطب شده و ممکن است با واکنش های بسیار نامناسبی مواجه شوید. اگر شخصیت و احترام مخاطب در نظر گرفته نشود نه تنها انتقاد موثر واقع نمی شود بلکه می تواند به قطع رابطه منجر شود. انتقاداتی به نتیجه می رسند که بسیار با دقت و هوشمندانه مطرح شوند و مخاطب بدون آنکه آزرده خاطرشود از معایب خود آگاه شود. هیچگاه در انتقاد از دیگران تصور نکنید که آنچه نظر شماست حتما صحیح بوده و می بایستی شنونده بدون چون و چرا آن را بپذیرد.
- انتقاد از همکاران
رقابت در تمامی سطوح هر سازمانی وجود دارد. یکی از علل آن دستیابی به امتیازات بیشتر در مقایسه با همکاران دیگر است. این امتیازات به صورت های گرفتن پاداش، ارتقای شغلی و...می باشد. به طور کلی هر فردی با سه سطح در یک سازمان ارتباط دارد: سطوح زیردست، همکاران هم ردیف و همکاران سطوح بالاتر. آنچه بسیار حائز اهمیت است آنست که بدانیم در هر سطحی چگونه انتقادات خود را بیان کنیم. اگر بخواهیم از یک روش برای انتقاد از افراد مختلف استفاده کنیم، یک اشتباه بزرگ مرتکب شده ایم و چنین شیوه ای دارای نتایجی بسیار ناگوار است. در بسیاری از سازمان ها دیده شده افرادی که به طور کلی از دیگران به ویژه از افراد مافوق خود انتقاد می کنند مورد بی مهری قرار گرفته و در گرفتن امتیازات و رتبه ها همیشه با مشکلات متعددی مواجه می شوند. بررسی روش های انتقاد بسیار پیچیده و دارای نکات فراوانی است. انتقاد صحیح، داروی تلخ ولی مفیدی است که زمانی موثر خواهد بود که به موقع و درست تجویز شود، در غیر این صورت نه تنها باعث بهبودی نمی شود بلکه منجر به تشدید بیماری خواهد شد.
سئوال 25
موضوع : رابطه نامناسب با مادرشوهر وخواهر شوهر
سلام خسته نباشید ببخشید وقتتان را میگیرم من 11سال است که با همسرم زندگی می کنم و 2 تا بچه دارم خیلی به همسرم علاقه دارم همینطور زندگی و بچه هامو دوست دارم من واقعا به کمک شما نیاز دارم لطفا راهنماییم کنید در زندگیم مشکلاتی هست که دیگر نمی توانم تحمل کنم مادر شوهر و خواهر شوهری دارم که زندگی گرم و صمیمی منو به جهنم تبدیل می کنند اونا با حرفهای کنایه و زخم زبون منو دیونه می کنند وقتی میشینم با شوهرم در مورد اونها حرف بزنم باهاش درددل کنم تا ارام بشم اولین حرفی که میگه ،حرف نزن دروغ نگو همه اش تقصیر خودت تو مریضی اون حرفها را از خودت میگی با این حرفهای اون من دیگه به زندگی ناامید میشم چکار باید بکنم زندگیم نپاشه من اگه با خانواده همسرم هم قطع رابطه بکنم اون تو خونه در هر کاری با من لجبازی میکنه من چه راهی برم که اون هم راضی باشه شما هر سوالی هم دارید من جواب میدم خواهش میکنم راهنماییم کنید بی نهایت ممنون امید به خدا
پاسخ مشاور
امام على(علیه السلام) مىفرماید:« ضرب اللسان اشد من ضرب السنان؛ زخم زبان از زخم نیزه بدتر است».
مطمئناً ایـن کـه مادر شوهر و یا خواهر شوهرتان با نیش زبان شما را برنجانند، هنر نیست؛ زیرا اینگونه کارها عقوبتش در همین دنیا دامن آدمى را مـىگـیـرد و کسى بر آنها مسلط میشود که همین بلا را بر سرشان در خواهد آورد؛ زیرا دنیا دار مکافات است و نباید از مکافات عمل غافل شد.
در ادامه مطالبی بیان خواهد شد که شاید احساس کنید در بیان راهکارها اندکی نوک پیکان را در این ماجرا به سمت شما نشانه رفتهایم، لطفاً از ما نرنجید؛ زیرا 1. عقیده بر این است که وقتی رابطه¬ای آسیب می¬بیند، گرچه ممکن است افرادی مثل شما «آدم بدِ داستان نباشند» اما انتظار میرود که با احساس مسئولیّت بیشتری با ماجرا برخورد کرده و فرد مقابل را بیشتر درک نمایید؛ زیرا این شما بودید که با احساس مسئولیّت اقدام به مشاوره نمودهاید. 2. بهتر است به دنبال ایجاد تغییر در خود باشید تا تأثیرات دلخواه را بر همسر، خواهر شوهر و یا مادرشوهرتان داشته باشید؛ زیرا آنطور که از ماجرا برمیآید شما کنترلی بر آنها ندارید؛ بنابراین موفقیت زمانی است که به این واقعیت برسید که با ایجاد کمترین تغییر در خود میتوانید تأثیر بزرگ و تغییرات مثبتی لااقل در همسرتان به وجود آورید.
در این زمینه گفتنی است هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند زندگی مشترکتان را نجات دهد، مگر آنکه شما خود چنین چیزی را از صمیم قلب بخواهید و در همان راستا عمل نمایید؛ زیرا نمیتوان بد عمل نمود و انتظار نتیجهای خوب داشت.
در حقیقت میتوان گفت « نجات زندگی» به عنوان هدف شماست، حال جا دارد به گونهای تفکّر و عمل ننمایید که شما را به جای نزدیک شدن به هدف، فرسنگها از آن دور نماید. به عنوان مثال جا دارد در همین ابتدای کار درخواست نماییم فراموش نکنید مادر هر کسی «منحصربه فردترین» افراد زندگیاش است؛ زیرا هیچکس نمیتواند بیشتر از یک مادر داشته باشد؛ لذاست که افرادی نظیر شوهرتان متأسّفانه حتّی تحمّل شنیدن برخی واقعیّتها را در مورد مادرشان ندارند و حتّی ممکن است بیعلاقگی شما نسبت به مادر خود را به صورت غیرمستقیم به بیعلاقگی شما نسبت به خود تفسیر نمایند.
یادتان باشد برای احساس رضایت از زندگی احتیاج به تغییر واقعیّتها در مورد شوهرتان و یا مادرش نیست، بلکه باید انتظار و نگرش خود را متناسب با واقعیّتهای زندگی و چنین افرادی تنظیم نمایید.
توضیح اینکه اگر شوهرتان آدم خوبی است و از آنهایی نیست که کارش با شما به طلاق و جدایی بکشد و از افرادی نیست که نبایستی از اوّل با وی ازدواج میکردید، جا دارد انتظارات خود را با واقعیّتهای خود و خانوادهاش متناسب سازید؛ زیرا خالی از لطف نیست که به خاطر داشته باشید که زندگی مثل فیلم سینمایی نیست که در آن، افراد به همه خواستههایشان برسند و همسر ایدهآل و کاملاً مطابق میل خود را پیدا کنند.
هر انسان، خانواده و فامیلی مجموعهای از نقاط ضعف و قوت است و زندگی هر انسان نیز آمیختهای از شادیها و رنجها، شکستها، پیروزیها، غمها و ناکامیهاست؛ بنابراین ارزش و قیمت زندگی و همسر خود را بدانید و اجازه ندهید هر چیزی بتواند زندگی شما و شوهرتان را متشنج و بحرانی کند.
*امّا آنچه که مربوط به نحوه برخورد شما به عنوان یک فردی مذهبی است. در چنین مواقعی:
1- وسط قرار دادن شوهر در مسائل شما و خانوادهاش از سوءاخلاق به حساب میآید؛ بنابراین اگر با وابستگان شوهرتان مشکلی دارید منطقی آن است که این مشکل را بین خودتان حل کنید و با خودشان در میان بگذارید.
2- بیان شکایتآمیز از رفتار و گفتار خانواده همسر و درخواست مقابله با آنها( گرچه شما به چنین نکتهای اشاره ننمودید و گفتید که فقط جهت در دل با شوهرتان مطرح نمودهاید؛ ولی مهم آن است که دریابید شوهرتان از نحوه بیان و ... شما چه چیزی برداشت نموده است) توسّط شوهر فقط رنج و ناراحتی همسرتان را تشدید خواهد نمود و در طول زمان باعث عمیق شدن اختلافها بین شما و او میشود.
3- به جاى توجه به نیمه خالى لیوان به نیمه پر آن توجه کنید. انسان چیزهایی را مییابد که به دنبال دیدن و شنیدن آنها باشد؛ بنابراین شایسته آن است که به دنبال جستجو و شکار موارد خوب در زندگی با خانواده همسرتان بوده و با تشویق آنها به خاطر آن موارد انگیزه انجام کارهای مثبت را در آنها نسبت به خود افزایش دهید؛ زیرا همین نکته کوچک یکی از بزرگترین راهکارهای افزایش رفتار مطلوب در فرد مقابل است که کاربرد زیادی در جلسات مشاوره و درمان دارد. اگر به درستی بنگرید درخواهید یافت که موارد بسیاری از نمونههای توجّه خانواده همسرتان به شما در روابطتان وجود دارد.
4- از خود انتظار معجزه نداشته باشید که بتوانید افرادی نظیر مادر شوهرتان را قانع کنید رفتار خود را اصلاح نمایند؛ زیرا این افراد به ویژه در سنین بالا خیلی قابل تغییر نیستند؛ بنابراین پس از اینکه احساس خود را نسبت به رفتارشان با آنها در میان گذاشتید و مطمئن شدید که رفتارشان از روی غفلت و ... انجام نگرفته با تحمّل چنین رفتاری بدون هیچ دلخوری به امید کسب ثواب صبر نمایید و مطمئن باشید که آنها باید در مورد تبعات رفتار خود پاسخگو باشند.
5- از رفتار اینگونه از افراد عبرت گرفته و سعی نمایید در ارتباط با دیگران به چنین آسیبی دچار نگردید.
6- اجازه ندهید زندگی در جمع خانوادهای که به برخی از ویژگیهای آن اشاره داشتید شما را از عمل نمودن بر اساس تربیت شایسته خانوادگیتان جدا سازد.
7- اگر ما توقّع خود را از دیگران پایین آوریم و این را بپذیریم که هر انسانی دارای میزانی از درک و شعور است، نمیتوانیم از هر کسی انتظار رفتارهای درست و حساب شده داشته باشیم، بدینگونه خودمان راحتتر و آرامتر زندگی خواهیم کرد و از اطرافیان هم احساس گله و نارضایتی نخواهیم داشت.
8- سعی کنید با افرادی نظیر عروسان دیگر همین خانواده و یا دیگران که شرایط شما را داشته و یا دارند ارتباط برقرار نموده و از تجربیّات آنان برای سازگاری با چنین شرایطی بهرهمند گردید.
9- به یاد داشته باشید برندهها کاری را انجام میدهند که بازندهها دلشان نمیخواهد. با توجّه به این اصل در کارهای خود با خواهر شوهر و یا مادر شوهرتان حتّی اگر به پیشنهادشان عمل نمی¬کنید از روی سیاست هم که شده مشورت کنید؛ زیرا مشورت خواستن یعنی اهمیت دادن به آنها و آتشی است بر طوفان لجاجتشان با شما.
10- اگر آنها تصمیم گرفتهاند که مثلاً شما را در جلوی جمع خراب کنند، بسیار ساده است که شما آنها را ضایع کنید، به این طریق که اگر بد شما را گفتند، شما خونسرد باشید و حتی اگر لایق آن نیستند با لبخند به سویشان رفته و آنها را بوسیده و در آغوش گیرید. برایشان از این قضیّه داستانسرایی کنید که شما خواهر/ مادر بهترین همسر دنیایید، کسی که من به او افتخار میکنم و ... .
11- سعی کنید با کمی لبخند و طنز کنایهها را با شوخی رد کنید؛ زیرا عصبانیت اوضاع را بدتر میکند. لبخند زدن در جواب کنایههایی که میشنوید باعث میشود کنایهها کمتر گردد. دیری نمی¬پاید که اطرافیان شما آنها را سرزنش خواهند نمود و فشار جمع باعث می¬گردد که دیگر به خود اجازه ندهند شخصیّت شما را نادیده انگارند و با زخم زبان باعث رنجش خاطر شما گردند.
12- بسیار مهم است که حتّی در جمع فامیل خود و در کنار همسر خود نیز از آنها چیزی به بدی نگویید و به آنها بدی نکنید. میدانم که خیلی سخت است؛ ولی ارزشش را دارد.
بحار، ج 71، ص 286.
سئوال 24
موضوع: مخالفت مادر نامزد با ازدواج یک زوج
سلام من مدت 4سال با نامزدم اشنا بودم بعد همه موافق بودند ما با هم ازدواج کنیم بعد از شب نامزدی مادر نامزدم مخالفت کردند و در ضمن پدر نامزدم 6سال پیش فوت شدند من چیکار کنم؟
پاسخ مشاور
« در هر ازدواجی، مشکلاتی وجود دارد. پذیرش این نکته رمز موفقیّت شماست که اگر نتوانید نظر والدین را تغییر دهید، یاد بگیرید چطور خودتان را با این قضیّه وفق دهید یا بتوانید در کنار هم تصمیم بگیرید چطور همه چیز را پنجاه پنجاه کنید».
دانشجوی گرامی؛ احساسی را که نسبت به فرد مورد نظرتان دارید، درک کرده و به شما حق میدهیم به فکر ازدواج با کسی باشید که حس خوبی نسبت به او پیدا نمودید. باشید. امیدواریم با استفاده از راهکارهای مطرح شده و ظرفیّتهای معنوی خود که میتوان از آن برای همراهی والدین با نظر خود از آن بهره جست، بتوانید شرایط را آنگونه که انتظار دارید، فراهم سازید.
از آنجا که جنسیت خود را در مشخصات تان روشن ننموده اید ، نمیدانیم شما پسری هستید که از مخالفت مادر نامزدتان گفته اید یا اینکه دختر خانمی هستید که از مخالفت مادر پسر سخن به میان آورده اید . سوالتان مبهم است و نمیدانیم در ادامه سوال قبلی این متن را ارسال کرده اید یا اینکه سوال مستقل و از طرف فرد دیگری است ؟ همچنین سوالتان بسیار کلی است و خیلی از اطلاعات و شرایط آشنائی قبلی و نامزدی را بیان نفرموده اید . اصلا منظور شما از نامزدی، عقد رسمی و محرمیت هست یا اینکه قول و قرار ازدواج بدون محرمیت و عقد مد نظرتان می باشد؟ حد و مقدار آشنائی شما در طول چهار سال به چه مقدار بوده است ؟ در چه حدی با هم ارتباط داشته اید ؟ آیا خانواده نامزدتان و خانواده خودتان از این ارتباط مطلع بوده اند ؟و.... مشخص نبودن پاسخ این سوالات پاسخ گوئی را کمی دچار مشکل میکند . لذا با در نظر گرفتن این فرض که شما پسری هستید که مادر دختر (مادر نامزدتان) بعد از مراسم نامزدی (بدون عقد )با ازدواج شما مخالفت کرده است ؛مطالب کلی تقدیم نگاهتان میکنیم .
حقیقت آن است که ناهماهنگى بین جوانان و والدین در مورد ازدواج به خصوص در عصر حاضر پدیدهای طبیعى است و بسیارى از جوانان نظیر خود شما از این موضوع اظهار نارضایتى مىکنند.
هر چند باید به نقطه نظرات دختران و پسران و برخى خواستههاى آنها توجه کافى داشت؛ ولى در عین حال نظارت و احیاناً دخالت والدین به عنوان ناظرانی امین، مشاورانی آگاه و دلسوز مىتواند یک منبع معتبر و قابل اعتماد براى پیوند دختر و پسر و بنا نهادن زندگی مشترک شیرین آنها باشد.
مطمئناً تصمیم گیرنده نهایی در این قضیّه خود دختر و پسر هستند؛ زیرا حق انتخاب از آن ایشانست. شماها هستید که باید با در نظر گرفتن همه جوانب دخیل در مسأله ازدواج عاقلانه، آگاهانه تصمیم خود را گرفته و همسری برگزیده و به گونهای عمل نمایید که در ادامه با مشکلی که به آن نیندیشیده، مواجه نگردید.
قطعاً در این میان همفکرى و مشورت با والدین که از تجربه و پختگى لازم برخوردارند، مىتواند فرد را در یکى از مهمترین تصمیمهاى زندگى یارى کرده و به انتخاب شایستهای منتهى گردد تا با آرامش و اطمینان بیشتری به امر مهم و مقدس ازدواج اقدام نماید.
سعی ما و همکاران این مجموعه نیز این است که با روشن ساختن جوانب مختلف این مسأله زمینهساز تصمیمی مناسب برای فرزندان و والدین گرامیشان باشیم والّا جای شک و شبههای نیست که نه تنها ازدواج امثال شما با دختری که احساس خوبی نسبت به او پیدا کردهاید، حق طبیعی شماست، بلکه بالاتر از آن، سزاوار است فارغ از اصرار و سختگیری والدین، خود مسیر زندگی را تعیین نمایید؛ ولی از سوی دیگر راه رهایی از موقعیت حاضر را در مخالفت و لجاجت با خواسته والدین و بالعکس ندانسته و نمیدانیم.
حال در ادامه پاسخ توجه شما را به نکات زیر جلب می نماییم:
نکته اول: ازدواج یکی از مهمترین وقایع زندگی هر انسانی است و تأثیر بسیار مهمی بر سرنوشت آدمی در دنیا و آخرت بر جای میگذارد. از این رو لازم است در انتخاب همسر، احساسات را کنار گذاشت و واقعبینانه تصمیم گرفت. در این راستا لازم است بدون دخالت دادن احساسات و عواطف، که میتوانند سد راه تصمیمگیری عاقلانه باشند، ملاکها و معیارهایی را در فرد مقابل در نظر گرفت و دقت کرد که آیا وی این ملاکها را دارد یا نه؟ آیا دختر و پسر از جهت تقوا و پرهیزگاری، اخلاق، خردمندی، شرافت و منزلت خانوادگی، زیبایی، سن، تحصیلات و... با هم تناسب دارند یا نه؟ لذا توصیه میکنیم قبل از هر امری، با کنار گذاشتن احساسات، در این مسائل دقت کنید و قبل از آن که دیر شود عاقلانه تصمیم بگیرید. اینجا این سوال نیز مطرح می شود که شما از چه طریقی به ویژگی های فرد مورد نظر پی برده اید و او را شایسته زندگی مشترک با خود تشخیص داده اید؟
نکته دوم: چون مسأله ازدواج، مهمترین رکن زندگی و نقطه عطفی در حیات اجتماعی انسانهاست از این رو شایسته است که با دقت و تدبیر بیشتری صورت گیرد. از متن ارسالی شما این طور استنباط می شود که مدت زیادی است که با این دختر آشنا شده اید و یکدیگر را دوست دارید، اما مناسب است تا بدور از فضای ارتباط و دوستی ، وضعیت خودتان را ارزیابی نمایید و مطمئن شوید این انتخاب بهترین انتخاب است و ایشان ملاکها و معیارهای شما را دارند و تحت تاثیر این ارتباط نیستید. چرا که اشتباه در مورد ازدواج و انتخاب همسر غیر قابل جبران است. برخی اهمیت انتخاب همسر را به راه رفتن در میدان مین تشبیه می کنند که اولین اشتباه فرد آخرین اشتباه اوست، پس انسان باید در این مورد خیلی با احتیاط عمل کند و از همفکری تمام اطرافیان به ویژه والدین خود استفاده کند. بنابراین با والدین خود مشورت کنید و از نظرات آنان در این مورد استفاده کنید.
نکته سوم: به این نکته نیز توجه کنید که غرائز دوران جوانی آدمی را به سوی دوست داشتن و دوست داشته شدن سوق میدهد. و این یک امر طبیعی است و نمیتوان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. آن چه مهم است آن است که این میل طبیعی را به سوی ارضای مشروع آن و اجتناب از گناه سوق داد. به این ترتیب، همانطور که حتما خودتان هم می دانید داشتن رابطه دوستانه با نامحرم، حتی به نیت ازدواج، از نظر شرعی کاری حرام محسوب میشود و دختران و پسران مؤمن لازم است از آن اجتناب نمایند.
نکته چهارم: میدانید که در جامعه ما ازدواج دختر و پسر بدون رضایت والدین آنان عملا امکان ندارد و حتی در صورت وقوع نیز، ازدواج موفقی نخواهد بود و مشکلات بسیاری در مقابل آن وجود خواهد داشت. بنابراین با توجه به مخالفت خانواده دختر مزبور با ازدواج او با شما، این ازدواج به هیچ وجه به سود شما نخواهد بود.مخالفت طولانی مدت مادر او با ازدواج وی با شما امیدها را برای موافقت ایشان از بین میبرد. به علاوه، همان طور که گفتیم تداوم این دوستی نیز جز گناه نتیجهای به دنبال ندارد. نکته دیگر در این رابطه این است که با فرض موافقت مادر دختر مزبور، آیا والدین شما با ازدواج شما با او موافق خواهند بود؟ شاید آنان به دلایلی کاملا منطقی (یا حتی دلایلی غیر منطقی) با ازدواج شما با او مخالفت کنند. در این صورت شما چه خواهید کرد؟ پس فرض را بر این نگذارید که با موافقت والدین او، همه مشکل حل خواهد شد.
نکته پنجم: شما تا کی میخواهید به امید موافقت مادر دختر مزبور با ازدواج او با شما، صبر کنید؟! آیا صحیح است که شما زندگیتان را به امید واهی ازدواج با دختر مورد علاقهتان تلف کنید آنگاه او هم به دلیل مخالفت مادرش شما را رها کند و با دیگری ازدواج کند؟! در این صورت چه کسی بیش از همه ضرر کرده است؟ میدانید که در این صورت آن که سرمایه زندگی و عمر و همه وجود خود را باخته، شما هستید. نگویید که دختر مورد علاقهتان میگوید که تا آخر با شما خواهد ماند و هر طور شده موافقت مادر خود را کسب خواهد کرد. مطمئن باشید او برای همیشه با شما نخواهد ماند و کمکم در اثر اصرار مادر و راهنماییهای آنان از ازدواج با شما منصرف خواهد شد. از این رو، دلسوزانه از شما میخواهیم خوشباوری را کنار بگذارید و واقعبینانه به قضیه نگاه کنید.
برادر گرامی، اسلام به پیروانش دستور می دهد که اگر امکان ازدواج با فرد مورد علاقه شان را داشتند فورا ازدواج کنند و اگر ندارند حتی در خیال خود هم به او فکر نکنند. ما اگر بخواهیم راهی غیر از آنچه اسلام (که پژوهشهای روز روانشناختی نیز آن را تأیید می کند) گفته در پیش بگیریم و به جای کنترل احساسات درونی، جلوی آن را باز بگذاریم، دچار مشکلات روحی و روانی زیادی می شویم. پس اجازه ندهید قبل از قطعی شدن ازدواج شما با وی علاقه به این فرد بیش از این در دل شما زیاد شود.
نکته ششم: شما علت مخالفت مادر دختر را عنوان نکرده اید. اما باید بررسی کرد که علت اصلی مخالفت چیست؟ آیا آنها دلیلی قانع کننده برای مخالفت خود دارند؟ اگر شما باشید و فارغ از محبت و عشق ، مخالفت آنها را بجا و مقتضی اندیشه می دانید و محصول عاقبت اندیشی پیران تجربه می شمارید یا نه؟ به طور منفی و با عجله نتیجه گیری نکنید. این عمل را «نتیجه گیری عجولانه و بی اساس» می گویند. احتمال بدهید که دلیل مخالفت مادر؛ محبت وافر به اوست و یا مشکلات اخلاقی یا رفتاری شما مانع این کار شده و یا واقعیت هائی را از ارتباط شما می دانستند ولی لازم نمی دیدند به شما بگویند ویا اساسا پنداشته اند که شما به بلوغ فکری لازم نرسیده اید و اطلاعی از رشد فکری و عقلی شما ندارند. و علل دیگری که شما باید آنها را بدست آورید.
نکته هفتم :اگر آنگاه که با خود خلوت می کنید مخالفت آنها را بجا می شمارید پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید و لیکن اگر مخالفت آنها را بی مورد می شمارید هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید دو جبهه در برابر هم را تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مشت مکوبید. و بدنبال بدست آوردن رضایت باشید.
نکته هشتم: چنانچه این دختر خانم واقعا به شما علاقه مند باشد و بر ازدواج با شما مصر می تواند در راه تحصیل رضایت مادر از همکاری و میانجیگری خیر اندیشان و فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بهره بگیرد و نیز اصرار و سماجت آمیخته به محبت و فرمانبری را فراموش نکند.
در این راه ایشان باید
1- در قدم نخست، دلیل واقعی مخالفت مادر خود را دریابد.
2- پس از شناسایی دلیل مخالفت، سعی کند تضمین های لازم را (البته با توجه به واقعیت هایی که در شما وجود دارد) به آنان در آن زمینه ارائه نماید. برای این کار می تواند از افراد آشنا و دارای نفوذ کلام و مورد اعتماد فامیل مثل پدر بزرگ، عمو یا دایی به عنوان واسطه کمک بگیرد تا رضایت والدینش را فراهم کند.
3- ایشان هیچگاه نباید در مقابل مادر خود جبهه بگیرد؛ زیرا با توجه به اینکه مادران غالباً دلسوز فرزندان خود هستند ممکن است در تشخیص موضوعاتی که به صلاح فرزندانشان است دچار اشتباه گردند، لذا باید سعی کند با درایت و زیرکی و همسو ساختن بزرگان فامیل به آنها در اتخاذ تصمیمی منطقی یاری رساند.
نکته نهم: لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند به مصلحت شماست که از این ازدواج دست بکشید و حتی در برخی موارد از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده و مسیر نیل به هدف بهره بگیرید. بهرحال بدون رضایت والدین اقدام نکنید مگر آنکه مخالفت آنها را برطرف ساخته و به رضایت بکشانید.
چرا که همانطور که گفته شد در جامعه ما ازدواج دختر و پسر بدون رضایت والدین آنان عملا امکان ندارد و حتی در صورت وقوع نیز، ازدواج موفقی نخواهد بود و مشکلات بسیاری در مقابل آن وجود خواهد داشت. بنابراین با توجه به مخالفت خانواده دختر مزبور با ازدواج او با شما،( تا زمان رفع کامل این مخالفت) این ازدواج به هیچ وجه به سود شما نخواهد بود.
به هر حال، اگر نتوانستید رضایت آنان را کسب کنید توصیه میکنیم بیش از حد اصرار نکنید و به فکر ازدواج با کس دیگری باشید. مطمئناً همسر مناسب شما در جامعه زیاد است.
سئوال 23
موضوع: سرزنش و مسخره کردن
سلام من سحر 27 ساله هستم و لیسانس کشاورزی دارم و هنوز ازدواج نکردم قبلااهداف بلندی داشتم دوران دبیرستان آزرو داشتم پزشک بشم اماخواستگار زیاد تمرکز منو به هم زد نتونستم به هدفم برسم الان دائم مورد سرزنش پدر و مادرم هستم که به هیچ جایی نرسیدی و ازدواج هم نکردی اعصابم به هم ریخته آرامشم به هم خورده و تحت فشار شدیدیم متاسفانه پدر و مادر اصلا به وضع من توجهی ندارن دنبال هر کاری هم که میرم درست نمیشه انگار طلسم شدم اینقدر حالم بده که بارها به فکر خودکشی افتادم از طرف فامیلها هم تحت فشارم همشون به من تیکه میندازن و مسخرم میکنن تا حدی که مجبورشدم باهاشون قطع رابطه کنم خواهش میکنم کمکم کنید من با این وضعیت چیکار کنم؟
پاسخ مشاور
خواهر محترم متاسفانه توضیحات شما در مورد وضعیت کنونی تان کافی نیست و مشخص نکرده اید علت ازدواج نکردنتان در حال حاضر چیست؟ آیا به علت نداشتن خواستگار است؟ یا خواستگارهایی دارید اما به توافق نمی رسید؟ با این حال مطالب زیر تقدیمتان می شود. در صورتی که پاسخ ما مناسب وضعیت شما نبود در مکاتبات بعدی با بیان توضیحات بیشتر ما را در ارائه پاسخ مناسبتر یاری کنید.
گفته اید در گذشته خواستگاران زیادی داشته اید. متاسفانه یکی از اشتباهات دختران ما این است که به بهانه ادامه تحصیل و طی مدارج عالی از ازدواج سر باز می زنند غافل از اینکه سیر صعودی خواستگار داشتن دختران تا سنین خاصی است و پس از آن سیر نزولی پیدا میکند تا جاییکه روزی می رسد که دیگر هیچ خواستگاری ندارند و آنگاه پشیمانی هیچ سودی ندارد. وضعیتی که ظاهرا شما در حال حاضر دچار آن هستید. اما اکنون چکار باید کرد؟
دوست گرامی احساس شما و نگرانی تان از بابت تأخیر در ازدوج را درک می کنیم اما تذکر یک مطلب را ضروری میدانم و آن اینکه درست است که ازدواج برای همه جوانان خصوصا ما خانمها از اهمیت خاصی برخوردار است و معمولا یک خانم دوست دارد با ازدواج و بعد مادر شدن به احساس آرامش و تکامل برسد، اما این مسئله نباید آنقدر بزرگ و مهم شود که تمام زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده و مثل یک ابر سیاه و تیره بر سراسر وجود و زندگی ما سایه بیندازد. ازدواج بخشی از زندگی ما انسانهاست نه همه آن.
آیا عاقلانه است که به خاطر بخشی از زندگی همه آن را خراب کنیم؟ بنابراین در صورتی که به هر دری زدیم، ولی موفق به این کار نشدیم، نباید فکر کنیم نابود شده ایم. زندگی ما جنبه های دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، تفریح و... که باید به آنها پرداخت و این مسأله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود. بنابراین توصیه ما این است که دیگر به این مسأله فکر نکنید و به سایر ابعاد زندگی خود مشغول باشید. می دانیم که سخت است و هیچ گاه به طور کلی فراموش نخواهد شد. اما بی توجهی به آن، فشارها را کمتر می کند و تحمل زندگی را برای شما آسانتر می نماید. با این کار از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
شما اگر میخواهید اندکی از حجم مشکلات بکاهید و تحمل آنها را برای خود آسان کنید چاره ای ندارید جز اینکه به این نکات دقت کنید و توجه داشته باشید که وقتی مشکل قابل حل نیست، باید خودمان را بزرگ کنیم تا مشکل کوچک شود و آن را ریز ببینیم.
از همه اینها گذشته شما تنها دختری نیستید که با این مسئله مواجهید. دختران شایسته فراوانی هستند که هم از نظر ظاهری و شخصیتی و هم از نظر خانوادگی مشکلی ندارند اما سنشان بالا رفته و ازدواج نکرده اند و یا حتی یک خواستگار هم ندارند.
خواهر خوبم! ما انسانها با مسایل و مشکلاتی که بر سر راهمان قرار می گیرند دوجور برخورد می کنیم. بعضی از ما از یک مسئله کوچک یک کوه بزرگ می سازیم و آنرا برای خودمان تبدیل به یک مشکل لاینحل می کنیم. مدام غصه می خوریم و باعث ناراحتی اطرافیانمان می شویم و در یک جمله زندگی را برای خودمان و خانواده و اطرافیانمان تبدیل به جهنم می کنیم.
اما نوع دوم برخورد: عده دیگری از ما آدمها وقتی با یک مشکل روبرو می شویم سعی می کنیم جوانب قضیه را خوب بسنجیم و ببینیم اشکال کار کجاست. اگر در بوجود آمدن مشکل خود یا خانواده مان مقصر بودیم سعی می کنیم با برطرف کردن اشکال، مسئله را حل کنیم. اما اگر دیدیم حل مسئله از توان ما خارج است و یا اصلا اشکال از ما نیست تمام تلاشمان را برای پذیرفتن مسئله و کنار آمدن با آن بکار می بریم. به این ترتیب هم از خودخوری بیهوده خلاص می شویم و هم از دیگر جلوه ها و جنبه های شیرین زندگی لذت می بریم.
به نظر شما کار کدام گروه بهتر است؟ مطمئنا شما هم با ما هم عقیده اید که گروه اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهند بود و گروه دوم با ابتکار و خلاقیت و بهرهمند شدن از دیگر توانمندیهاى خود، شاد و بانشاط زندگى خواهند کرد و فعّال و سر زنده با همان امکانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود سهل و آسان خواهند گرفت.
حال شما می خواهید جزو کدام گروه باشید؟ انتخاب با خودتان است.
راهکارهای حل مسئله
1- شما تنها فردى نیستید که با این مساله در ازدواج مواجه هستید؛ لذا آن را به عنوان یک مساله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل.
2- ازدواج همه زندگی نیست، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است . پس تا زمانی که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده, از فرصت استفاده کنید و در سایر ابعاد زندگی بکوشید.
3- همیشه زود ازدواج کردن به معنی زودتر به خوشبختی رسیدن نیست. اگر در زندگی بسیاری از کسانی که زود ازدواج کرده اند - به خصوص در مواردی که آشناییها از طریقهای غیر مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل کافی صورت گیرد، آشکار میگردد زود ازدواج کردن همیشه به صلاح دختر و زندگیاش نبوده، بلکه گاهی زود ازدواج کردن شرّی است که گریبانگیر فرد می گردد و مدتها زندگی مشترک دختر و خانوادههای دو طرف را تلخ می سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن همیشه به معنای خوشبختی نیست. اگر به حفظ پاکی و عفت خود استمرار بخشید و در امتحان الهی موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقی که هیچ کسی نمیداند، فرد صالح و شایسته و لایقی را ان شاء الله به سراغ شما میفرستد.
4- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید. همه تخم مرغ های خوشبختی را در سبد ازدواج نچینید. همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید. چه بسا زنان بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل، کار و اشتغال مولد، و ... به خانه خوشبختی و بخت واقعی خود راه یافته اند. بنابراین، تمرکز ذهنی خود را تا زمان مقتضی، و تا زمانى که کسى به خواستگارى شما نیامده، از مسئله ازدواج به امور مثبت دیگر ببرید. به هیچ عنوان اجازه ندهید ازدواج تمام فضای ذهنی شما را اشغال کند.
5- خواهر گرامی توجه داشته باشید که در فرآیند ازدواج عوامل متعددی دخیل هستند. نجابت دختر و خانواده اش و یا سن وی هر کدام تنها یکی از آن چند عامل می باشد که باید در کنار سایر عوامل در نظر گرفته شوند. لذا شایسته است با دقت به بررسی موانع ازدواج بپردازید و از این موانع لیستی تهیه کنید و آنگاه با تمام وجود برای برطرف کردن آنها تلاش کنید.
6- نباید از مسائلی که زمینه ساز خواستگاری است غفلت کنید، مثلاً پاکیزگی و نظافت، شادابی، خوش اخلاقی، خوش سخن بودن، شوخی های به جا میان همجنس، رعایت کردن فرهنگ صحیح جامعه، پرهیز از: گرفتگی چهره و عبوس بودن، ابتذال اخلاقی، ژولیدگی و اظهارات دلسرد کننده، حالات افسردگی و... .
بنابراین از انزوا و تنهایی دوری کنید. در کانونهای علمی و مذهبی، همچنین مساجد و جلسات مذهبی و در مجالس مراسم جشن و عقد و عروسی اقوام و خویشان با حفظ موازین و شئون اسلامی حضور پیدا کنید.
درمجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید. به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر برسید و از شلختگی اجتناب کنید، البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم.
7- هیچ گاه به سرزنش های خانواده و اطرافیانتان اهمیت ندهید و صبور باشید، آن را به حساب ناآگاهی و جهالت آن ها بگذارید. آنها نیز از این جریان ناراحتند و ناراحتی خود با سرزنش کردن شما تسکین می دهند.
8- محافظه کاری های بی مورد را کنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف های شان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای شما باشد. از آشنایی نترسید و چند جلسه ای با خواستگارهای تان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک آدم ها را بهانه «نه» گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آن ها ایراد گرفت. شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر تان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید.
9- برای همسریابی به جای اینکه منفعل باشید تا کسی بیاید و شما را بیابد، سعی کنید بر تلاش های فعالانه خود در جهت انتخاب بیفزائید. مثلا استفاده از واسطه برای ازدواج امر پسندیده ای است، از اینرو چنانچه در اطراف خود شخص متدینی را سراغ دارید که به او علاقمند هستید یا احساس می کنید می تواند همسر مناسبی برای شما باشد، از فردی آگاه، رازدار و دارای نفوذ و موجه بخواهید که با آن شخص و یا خانواده او صحبت کند و به صورت غیر مستقیم (به گونه ای عمل کند که گویی شما اصلا از این ماجرا خبر ندارید) شما را به عنوان یکی از گزینه های ازدواج به او معرفی کند.
10- نقش واسطه ها در معرفی دختران خوب و شایسته و دم بخت را دست کم نگیرید.
11- مجددا تاکید می کنیم از انزوا دوری کنید و در جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع های زنانه حضور فعال داشته باشید. ضمن حفظ کرامت و شخصیت و وقار، انسانی بشاش و خوشرو و پر انرژی باشید. مطمئناً این کار هم در شادابی و طراوت شما و هم در جلب نظر دیگران بسیار موثر خواهد بود.
12- در طرز برخورد با خانواده و دوستان تجدید نظر کنید. رفتار مناسب ، با ادب و احترام و بدور از شوخی زیاد و جلف بودن می تواند برای یک خانم مناسب باشد و نظر یک آقا را جلب کند. طرز برخورد در جامعه نیز در این باره موثر است، بعضی خانم ها ممکن است فکر کنند، برخورد مناسب در مواجهه با یک آقای نامحرم، اخم کردن و بدخلقی است ولی این درست نیست، ما نباید با رفتار محرک، دیگران را تحریک کنیم، ولی اخم کردن و بدخلقی هم مناسب نیست.
13- توقعاتتان را کم کنید. یکی از موانع مهم پیش روی ازدواج جوانان توقعات بالا می باشد که با کم کردن این توقعات و بیان این مساله در موقعیت های مناسب می توانند زمینه ازدواج را ایجاد کنند. همچنین یکی از مواردی که می تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاری منصرف سازد موقعیت اقتصادی خوب خانواده خانم است یعنی آقا این جرات را ندارد که اقدام به ازدواج کند، که بیان کردن این مساله در جمع دوستان و بستگان که انتظارات من برای ازدواج بالا نیست می تواند راه حل مناسبی برای آن باشد.
همچنین مراقب باشید در انتخاب همسر کمال گرا نباشید و انتظار نداشته باشید که همسر آینده شما تمام ویژگی های یک انسان ایده آل را داشته باشد، چرا که گل بی خار خداست، شاید ملاکها و معیارهای شما در مورد یک همسر مناسب کمی سخت گیرانه و آرمان گرایانه است پس سعی کنید در انتخاب همسر واقع نگر باشید و سطح توقعات خود را پایین بیاورید و اگر کسی به خواستگاری شما آمد که 60 تا 70% ملاکهای یک همسر مناسب را داشت به او جواب مثبت بدهید و بقیه را با هنرمندی در طول زندگی بسازید.
14- مهارتهایتان را افزایش دهید. تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند.
15- برای تعجیل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار علیهم السلام بویژه امام جواد علیه السلام متوسل شوید.
16- آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه 74) را زیاد بخوانید.
17- هر روز به ویژه بعد از طلوع آفتاب زیارت عاشورا و سوره یس و الرحمن را تلاوت کنید.
در کنار تلاش برای برطرف کردن موانع ازدواج و نداشتن خواستگار می توانید برای آرامش خود ارتباط معنوی تان را با خداوند متعال گسترش دهید. در این رابطه دعاها و راهکارهای معنوی وجود دارد که در صورت تمایل می توانید آنها را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید.
امیدواریم با توکل به خداوند متعال و استعانت از اهل بیت علیهم السلام و توجه به نکات ارائه شده همسری شایسته بیابید و زندگی بانشاط و موفقی در پیش رو داشته باشید.
سئوال22
موضوع: حسادت به مادر وخواهر شوهر
سلام.خسته نباشیدخواهش میکنم راهنماییم کنیدتابتونم بامادروخواهرشوهرام کناربیام وبهشون حسادت نکنم وازشون متنفرنباشم.آدمای بدی نیستن اماگاهی طرف پسرشونومیگیرن عذابم میده وخودبه خودازشون متنفرشدم.اگه شوهرم کوچکترین لطفی بهشون بکنه ویابشینه باهاشون حرف بزنه واقعامنفجرمیشم.توروخداکمکم کنیدویه راه حل خوب بدیدتابتونم خودموکنترل کنم تابارفتارتابلوم پیش شوهرم اوناروبیشترعزیز نکنم وشوهرم فک کنه من دشمنشونم وفک کنه اونا کی هستن که من بهشون حسادت میکنم وبدترآتیشم نزنه منتظرجوابتون هستم راستی اینم یادآوری کنم که شوهرم زودعصبانی میشه
پاسخ مشاور
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد.
پرسشگر گرامی! به طور حتم از اینکه با خانواده شوهرتان ارتباط خوبی ندارید، احساس خوبی ندارید. برای اینکه بتوانید بر این مشکل غلبه کنید لازم است تا با درایت و بدون اینکه دچار احساسات شوید، موضوع مورد نظر را بررسی کنید و برای آن راه حلی پیدا کنید. برای این کار:
-مشکل خود را به صورت روشن و واضح بر روی کاغذی بنویسید.
-تمام راه حل هایی که به نظرتان می آید را بنوسید. در این مرحله حتی راه حل هایی که غیر منطقی و غیر قابل اجرا است را یاد داشت می کنید و تمام راه حل هایی که به ذهن می آید را یاد داشت می کنید.
-از بین راه حل هایی که در مرحله قبل یاد داشت کردید، راه حل هایی را که قابلیت اجرا را دارند را انتخاب می کنید و با تمام وجود سعی می کنید آن راه حل را به کار گیرید.
- در این مرحله کارایی راه حل هایی که به کار برده اید را بررسی می کنید و چنانچه راه حلی کارایی کمی داشت، آن را حذف می کنید.
به نظر شما چرا چنین احساسی در شما شکل گرفته است؟ آیا تمام عروسها نسبت به خانواده همسر خود حسود هستند؟ چه چیزی موجب ده تا نسبت به روابط همسرتان با خانوادهاش حساس باشید؟ به نظر میرسد پاسخ به این سوالات بخش مهمی از مشکل شما را حل میکند. پس با دقت به این سوالات جواب دهید.
در زیر به بررسی راهکارهای بر طرف شدن مشکل شما میپردازیم:
1.پرسشگر گرامی به نظر میرسد، مهم ترین عامل چنین احساسی در شما نداشتم روابط عاطفی مناسب با همسرتان میباشد. شما احساس میکنید که آن جایگاه لازم را نزد همسر خود ندارید و بیش از آنکه شما نزد همسرتان عزیز باشید، خانواده همسرتان پیش او عزیز هسنتد، بنابراین باید تلاش کنید تا ارتباط عاطفی شما با او بهتر از پیش شود، برای این کار:
- غم و نگرانی را از چهرة خود بزدایید و با رویی باز و چهرهای خندان با او روبهرو شوید. هنگام ورود شوهرتان به خانه به استقبال او بروید، به او سلام و خسته نباشید بگویید، از حالش جویا شوید، به او بگویید که از آمدن او خوشحالید و دلتان برای او تنگ شده بود.
- زمانی که او را بی حال و بی انگیزه می بینید، شما سر صحبت را باز کنید، و با او حرف بزنید؛ با شوهرتان شوخی کنید و او را بخندانید؛ کنارش بنشینید و با او درد دل کنید؛ از اتفاقاتی که در روز برایش رخ داده بپرسید، به سخنانش با توجه و علاقه گوش دهید؛ کنار شوهرتان بنشینید و با هم فیلم مورد علاقهاش را تماشا کنید.
- پیش از ورود شوهر، خود را بیارایید، لباسهای زیبا و اغوا کننده بپوشید، عطر یا ادکلن خوش بو استعمال کنید، و به او نشان دهید که همة این کارها را برای او انجام دادهاید. سعی کنید در روابط جنسی که با شوهر خود دارید جذاب و متنوع ظاهر شوید. با مهربانی از او بخواهیدتوقعات خود را در زمینه مسائل جنسی برای شما بگوید و شما هم سعی کنید به توقعات او جامه عمل بپوشانید.
- در موقعیت های مناسب به او ابراز علاقه و عشق کنید و در مناسبتها براى او هدیه (هر چند ارزان قیمت) تهیه کنید.
- با مطالعه کتابهای مربوط به انتخاب همسر،آیین همسرداری،چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه های آموزش خانواده ،دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.
- رفتارهای ناپسند همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید و اشتباهات او را نادیده بگیرید و با کرامت نفس از این رفتارها تغافل کنید.
- هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم ،به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست،به شناسایی مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید. همیشه در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات رو آورید.
- هرگز همسرتان رابا مرد دیگر مقایسه نکنید.
- از رفتار های مطلوب همسرتان تشکر کرده،او را تشویق کنید و انگیزة تکرار آن رفتار را بیشتر سازید.
- خطای یکدیگر را درحضور دیگران،آشنایان،والدین یکدیگر و..بازگو نکنید.
2- تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن یکی از راهکارهای مقابله با حسادت است; مثلاً، فرد به جاى بدگویى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تکبّر، تواضع نسبت به او را در پیش گیرد.
3- ایجاد رابطه عاطفى مثبت بین خود و فرد مورد حسادت; به این صورت که وقتى حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مسأله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم مى گردد و زمینه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى شود، بنابراین سعی کنید رابطه خود و خانواده شوهرتان را بهبود ببخشید.
4- به مواردی که حس حسادت شما را بر می انگیزند خوب فکر کنی و از خودتان بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد واقعگرایانه هستند. نگرانی شما از در خطر بودن رابطه تان تا چه حد بر پایه شواهد واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را بدتر نمیکند؟
5-درباره احساسات خود در زمینه ارتباطی که با همسرتان دارید در فضایی صمیمی با او گفت و گو کنید و انتظارات خود را با او در میان گذارید و از او بخواهید تا اطمینان شما را در این زمینه جلب کند.
6- از گفتار و رفتارى که باعث برافروختگى شعله این فکر حسادت مىشود پرهیز نمائید. به رخ کشیدن امکانات، نعمتها و داشته های دیگران مىتواند شعلههاى این فکر را خاموش نماید.
7-به یاد داشته باشید، همانطور که شما همسر شوهرتان هستید، او دارای خواهر و مادر است و آنان نیز از او انتظاراتی دارند و او علاوه بر نیازهای روانی شما باید پاسخگوی انتظارات آنان هم باشد، بنابراین او هم باید به شما علاقه نشان دهد و هم به آنان، پس به هیچ عنوان توقع نداشته باشید که او به خاطر شما ارتباط خود را با آنان کم رنگ کند.
8- اجازه ندهید این طرز فکر عاملی برای فاصله گرفتن از دیگران و کسانیکه احساس می کنید نسبت به آنها حسادت دارید شود. فاصله گرفتن و قطع رابطه و تغییر رفتار با او باعث تشدید حس و فکر حسادت و شعله ور شدن آتش آن می گردد و برعکس ارتباط دوستانه داشتن و برخورد مناسب و خوب با او باعث سرد شدن فکر حسادت و کمرنگ شدن آن می گردد.
9- برای تغییر این تفکر با خود این آیه را زمزمه نمایید که «... و عسى ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسى ان تحبوا شیئا و هو شرٌ لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون» سوره بقره آیه 216 . مهمترین نکته توجه به این امر است که اگر به خداوند متعال توکل کنیم و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنیم، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن رسیدگى خواهد کرد زیرا او خیر و صلاح بندگانش را بهتر از ما مىداند.
سئوال 62 - ارتباط با مادر شوهر
پرسشنامه ها
رمز پیروزى مردان بزرگ
تکنیک خاموشی
مشاوره رهنما
سئوال 61 : لجوج وخودرأی بودن همسر
معرفی کتاب
آموزش خانواده
وقتی کسی را دوست دارید
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]